این روزها بلکه این سالها که بازارِ سخن از اقتصاد، گرم است؛ شاید توجه به این پرسش خالی از لطف نباشد. پاسخ این است:
اگر منظور، دانش اقتصاد است؛ آنگونه که امروز در دانشگاهها از آن سخن میگویند و تدریس و پژوهش میشود و دارای شاخههای گوناگون است؛ نه نداریم؛ ولی اگر منظور، مکتب اقتصادی، به معنای یک نظام ارزشی ـ رفتاری در عرصۀ مناسبات اقتصادی است که بایدها و نبایدهایی را در حوزه اقتصاد بیان میکند؛ بله داریم. این را حضرت آیتالله علامه شیخ جعفر سبحانی میگوید. ایشان نخست، علم اقتصاد را تعریف میکند:
«علمى که به ما مىآموزد چگونه از منابع طبیعى، با کار کمتر، تولید بیشتر داشته باشیم، تولیدى که نیاز ما را در زندگى برطرف سازد.»
سپس میافزاید:
«شکى نیست که در اسلام علم اقتصاد به این معنى یاد شده، وجود ندارد. نه اسلام مدعى آن است و نه این کار در شأن اسلام است، زیرا این راهى است که بشر باید آن را با پاى فکر و اندیشه خود، بپیماید، و این درِ بسته را با قدرت فکر باز کند.»
این همان نکتۀ کلیدی است که باید آن را دربارۀ همۀ دانشهایی که خدا، عقل بشر را مأمور به توسعه و پیشرفت در آنها کرده است؛ مانند پزشکی، پتروشیمی و هستهای، در نظر داشت و بیجهت در آیات و روایات، به دنبال نسخه و فرمول نگشت.
ایشان در ادامه مینویسند:
«آرى در مکتب اسلام علم اقتصاد به معنى یاد شده وجود ندارد؛ ولى در تعالیم اسلام یک رشته اصول اقتصادى که ما نام آنها را "خطوط اقتصاد اسلامى" مىنامیم به روشنى وجود دارد و تفاوت علم اقتصاد با مکتب اقتصاد، بسیار روشن است.»
این خطوط که در قالب مکتب از آنها یاد میشود همان بایدها و نبایدها، مُجاز و غیرمُجازهایی است که اسلام در حوزۀ اقتصاد دارد؛ مانند حلالبودن خرید و فروش اجناس سودمند و حرامبودن ربا.
ر.ک به سیمای اقتصاد اسلامی، جعفر سبحانی تبریزی، ص7 تا 9
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.