پیشگر

مقالات، واکاوی ها و دیدگاه های پژوهشی امید پیشگر

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام مهدی (ع)» ثبت شده است

دربارۀ زیارتی منسوب به امام مهدی(ع) به نام «زیارت ناحیۀ مقدسه»

در کتاب المزار الکبیر نوشتۀ محمدبن‌جعفر مشهدی، نامدار به ابن‌مشهدی(د. 610 ق)، ص494، زیارت‌نامه‌ای برای امام حسین(ع) در روز عاشورا آمده است که اینگونه آغاز می‌شود: و مما خرج من الناحیة علیه‌السلام إلى أحد الأبواب، قال: تقف علیه صلى الله علیه و تقول: السلام على آدم صفوة الله‏. 

 

این زیارت‌نامه که به زیارت ناحیۀ مقدسه، یعنی صادرشده از سوی امام مهدی(عج)، نامبُردار است از نظر سندی مشکلاتی دارد که نمی‌گذارد ما آن را با اطمینان به امام مهدی(ع) نسبت دهیم؛ چرا که این زیارت، سند متّصل به آن حضرت ندارد و روایتِ آن، اصطلاحاً «مُرسَل» است‏. گرچه ابن‌مشهدی مدعی است تمام آنچه او نقل کرده است همگی مستند و از راویان ثقه است (المزار الکبیر، ص27)؛ اما با عنایت به این که وى از متأخّرانْ محسوب می‌‏شود، بی‌تردید توثیق او بر پایۀ نظر شخصی‌اش بوده و برای پژوهشگران دیگر از اعتبار لازم، برخوردار نیست. بر این پایه، نمی‌توان این زیارت‏نامه را با اطمینان، به امام مهدی(عج) نسبت داد.

 

در کتاب دانشنامۀ امام حسین علیه‌السلام(12/273) به درستی آمده است:
به کسانى که زیارت ناحیه مقدّسه را بازگو می‌نمایند، توصیه می‌‏شود که آن را مستقیماً به امام زمان علیه‌السلام نسبت ندهند؛ بلکه آن را به نقل از کتاب المزار الکبیر، از ناحیه مقدّسه، گزارش نمایند.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

دعا و صدقه برای سلامتی امام مهدی(ع)

روایتی که به روشنی ما را به دعا و صدقه‌دادن برای سلامتی (سالم‌ماندن) امام مهدی(ع) توصیه کرده باشد نیافتم. تنها روایتی که نزدیک به این معناست دعای «اللهم کن لولیک ... ولیاً و حافظاً» است (کافی، 4/162).
باید دانست که این دعا، برای عمومِ اولیای الهی است. در متن آن، رسول خدا(ص) پس از «لولیک» بی‌آنکه نام شخص خاصی را ببرد می‌گوید: «فلان‌بن‌فلان». این بخش، به گاه تطبیق، در زمان امام حسین(ع) می‌شود «حسین‌بن‌علی» و در زمان امام مهدی(ع) می‌شود «محمدبن‌الحسن» (اقبال،1/85).

 

پرسش: این دعا، نیز صدقه‌دادن برای سالم‌ماندنِ آن امامِ غایبِ محفوظ، چه معنایی دارد؟

 

پاسخ: این دعا و دادن صدقه برای سلامتی امام مهدی(ع) با توجیهات زیر پذیرفته و درست است:

1. این دعا و صدقه برای سالم‌ماندنِ حضرت، تنها مربوط به زمان غیبت صغری و دوران پس از ظهور است.
2. طول عمر امام مهدی(ع) مستلزم بیمار نشدن و یا در امان ماندن ایشان از آسیب‌های طبیعی که انسان را چند صباحی درگیر رنج و بیماری می‌کند نیست؛ یعنی بیماری گذرا، منافاتی با حفاظت در غیبت ندارد (ر.ک به دانش‌نامه امام مهدی عج، 6/292).

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

هشدار؛ منتظرانی که دشمن شدند

شیخ کلینی(ره) با سند صحیح، روایتی را از امام صادق(ع) نقل می‌کند که تکان‌دهنده است. چکیده‌اش این است:

 

یهودیان در کتابهایشان خوانده بودند که در آینده پیامبری خواهد آمد و در مدینه مستقر می‌شود. برای آنکه در رکابش باشند از سرزمین خود کوچ کرده به آنجا آمدند و در خیبر، فدک و کنار کوه اُحد مسکن گزیدند و منتظر ظهور ماندند. زمانی هم که مورد یورش دو قبیلۀ خارجی اوس و خزرج واقع می‌شدند وعده به ظهور می‌دادند تا به کمک حضرت(ص) داد خود بستانند؛ اما وقتی بعثت رخ داد و حکومت حضرت(ص) برپا شد اینان به دل و دنیای خود چسبیدند و ایمان، که بماند در شمار دشمنان حضرت(ص) قرارگرفتند (بنگرید به کافی، 8/308 و تفسیر آیات 89 و 90 سورۀ بقره).

 

این هشداری است از  قرآن به تمام منتظرانی که ایمان به ظهورِ امام مهدی(ع) دارند و خود را برای آن روز آماده می‌کنند؛ خطر جدی است. تا دست از دل و دنیا نَشُسته‌ باشیم، اشک و حرف و نالۀ فراق و حتی کسب آمادگی برای ظهور، ریالی ارزش ندارد.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

یارانی برای امام مهدی(ع) از طالقان

در برخی روایات شماری از یاران امام مهدی(ع) به گاه ظهور، از اهالی طالقان گفته شده است؛ مانند: له بالطالقان کنوز لا ذهب و لا فضة إلا خیول مطهمة و رجال مسومة (کمال الدین، 1/268).

 

برخی با دیدن نام طالقان، در این روایات، به‌جای آنکه خود را جای مخاطب حضرت بگذارند و تلاش کنند بفهمند که ذهن مخاطب، با شنیدن این لفظ به کجا منتقل می‌شده است بی‌درنگ آن را به معنای رایج در ایرانِ امروز؛ یعنی طالقانِ جادۀ کرج-قزوین معنا کرده و به آن معتقد شده‌اند و حال آنکه باید دید منظور از طالقانی که در زمان صدور این روایات برای ذهن مخاطب آشنا بوده کجاست؟

 

بی‌تردید سخنی را که نزدیک به 1400 سال پیش در حجاز یا عراق صادر شده است نباید با ادبیات امروز ایران، معنا کرد. بی‌توجهی به این قاعده ما را از معنای روایات دور کرده سبب تولید معانی و در پی آن باورهای عجیب و غریبی می‌شود که اصلاً منظور روایت نیست. برای فهم معنای یک روایت، باید قراین را کاوید تا به معنای مورد نظر گوینده رسید. یکی از قراین گزارش‌های مرتبط است.

 

ابن‌ابی‌الحدید در شرح حملۀ چنگیز به مناطق خوارزم و هرات و مرو، نام طالقان را هم در ردیف آنها می‌برد: «حتى وصلوا إلى الطالقان و هی عدة بلاد و فیها قلعة حصینة» (شرح نهج البلاغه، 8/235).
پیداست در گذشتۀ دور و نزدیکِ به زمان صدور این روایات، طالقان بخش وسیعی از سرزمین‌های اسلامی در خراسان قدیم بوده است.

حال اگر با در نظر گرفتن آنچه ابن‌ابی‌الحدید گزارش کرده است دوباره به روایت کمال الدین نگاه کنیم ذهن ما دیگر سراغ جادۀ کرج -قزوین نمی‌رود؛ بلکه با توجه به معیار وسعت، قدمت و اهمیت، به خراسان قدیم هم توجه جدی می‌کند. در نهایت با توجه به نقل زیر مطمئن می‌شود که مراد از طالقان، آن است و نه این:
أربعة و عشرون من الطالقان‏ و هم الذین ذکرهم رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فی خراسان کنوز لا ذهب و لا فضة (ملاحم و الفتن، 290).

 

بنابراین مراد از طالقان در روایاتِ مربوط به عصر ظهور، طالقانِ خراسان قدیم یا همان افغانستان امروز است؛ نه طالقان جادۀ قزوین. (دربارۀ طالقان افغانستان ر.ک به دانشنامۀ جهان اسلام) و یاران گفته‌شده در روایت، برخاسته از آن سرزمین هستند؛ نه این.

 

جالب است برخی که به آنها اهل توقف گویند از آذربایجان به این طالقان ایران کوچ کرده‌اند و به انتظار ظهور نشسته‌اند.

 

برای آشنایی با اهل توقف و فهم نادرست‌شان از روایات طالقان، خواندن این گزارش سودمند؛ بلکه درس‌آموز است. به نظر می‌رسد نگهداری از اسبهایی که در گزارش آمده به ویژه آن اسبِ گران‌قیمتِ آمریکایی برای زمان ظهور و تقدیم به حضرت باشد.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

روایت 313 یار نزدیک امام مهدی(عج) و حکایت پنجاه زن در میان آنها

اصل این موضوع که 313 «مَرد»، حلقۀ نخست یاران امام مهدی (عج) یا مدیران ارشد حکومت جهانی او را تشکیل می‌دهند در روایت امام باقر(ع) آمده است: فیجمع الله علیه أصحابه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا (الغیبة نعمانی، ص282).

 

اما این که در میان این 313 نفر که روایتِ یادشده بر مردبودن همگی آنها تصریح دارد، 50 زن نیز حضور داشته باشد، سخنی است که هیچ روایت معتبری برای آن نداریم.

 

تنها در تفسیر عیاشی، ج1، ص64 روایتی حاکی این معنا آمده و از آنجا به کتابهایی مانند بحار الانوار، ج52، ص222 و البرهان، ج1، ص350 سرایت کرده است که به دلیل ارسال و انفراد و فقدان مؤید، اعتبار و ارزشی ندارد؛ ضمن آنکه وقتی به این مضمون، در روایتی که به شکل مُسند در کتاب الغیبة نعمانی (م 340 ق) است نظر می‌کنیم هیچ عبارتی دال بر وجود 50 زن در بین یاران آن حضرت نمی‌بینیم.

————————————————

وقتی از آقای احمدی‌نژاد، رئیس دولت دهم، پرسیدند: چرا در کابینۀ خود از زن‌ها استفاده کرده‌اید؛ او پاسخ داد [روایت داریم که] 50 نفر از 313 یار امام زمان(عج) زن هستند. هر چند این کار او با واکنش برخی علما روبرو شد؛ اما بازتابش، آن قدر نبود که مردم از غلط‌‌بودن کار او و چرایی آن آگاه شوند. کار او نادرست بود چون در رشته‌ای نظر تخصصی ‌داد که در آن متخصص نبود. کسی که رشته‌اش «مهندسی و برنامه‌ریزی حمل و نقل ترافیک» است و در رزومه‌اش نشانی از تخصص در حدیث و فقه نیست به هیچ عنوان حق ندارد از یک روایت، حکمِ انتصابِ زنان، به سمت وزارت را استنباط نموده و فتوا به جواز؛ بلکه رجحان آن ‌دهد.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

اخبار و روایاتِ نشانه‌های ظهور

تعطیلی خانۀ خدا، باران سیل‌آسای ماه رجب، کشته‌شدن مظلومانۀ آن خردسال در مدینه، مرگ عبدالله در حجاز، فتنه‌های شام و عراق، موضوعاتی هستند که در چند سال گذشته با استناد به روایات، از نشانه‌های قطعی ظهور تلقی شده و با آب و تاب فراوان در رسانه‌ها بازتاب یافته‌اند.  
صدها سال است مردم به پیروی از برخی علما، سرگرم این نشانه‌ها هستند. برای نمونه: محمدبن‌ابی‌زید علوی که در سدۀ هشتم (743ه‍.ق) در استان فارس می‌زیسته است رخدادهای زمان خود را منطبق بر روایات، و ظهور را بسیار نزدیک دانسته است (احسن الکبار فی مناقب الائمة الاطهار، ش 142 کتب خطی مدرسۀ فیضیه).

 

در اینجا دو پژوهش را که دربارۀ نشانه‌های ظهور انجام شده است می‌شناسانم:

یک. تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور
برخی نتایج که نویسنده به آنها رسیده است:
1. متأسفانه مؤلفان قدیم و جدید، آن گونه که باید در این موضوع قلم نزده و اغلب به نقل روایاتی در این باره اکتفا می‌کنند و به بررسی و تحلیل احادیث و آثار نمی‌پردازند.
2. علامت‌های ظهور با نشانه‌های برپایی قیامت، آمیخته شده و به اشتباه برخی از نشانه‌های قیامت به عنوان علامت ظهور تلقی شده است.
3. روایات مربوط به بیرون آمدن پرچم‌های سیاه (رایات سود) بیانگر نشانۀ ظهور مهدی(ع) نیستند.
4. طلوع خورشید از مغرب نشانۀ ظهور مهدی(ع) نیست؛ بلکه به نظر می‌رسد این موضوع از نشانه‌های قیامت است.
5. دو عنوان «خراسانی» و «حسنی» که در میان نشانه‌های ظهور شهرت زیادی یافته‌اند، کمترین اخبار را به خود اختصاص داده و اثبات علمیِ نشانه‌بودن آن دو دشوار است [یعنی بر خلاف باور رایج، این دو، موضوعات قابل اعتنایی نیستند].

 

دو. تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور
موضوعاتی که نویسنده دربارۀ آنها دست به پژوهش زده است: یمانی، سفیانی، خسف بیداء، نفس زکیه، اختلاف بنی‌عباس، آشکارشدن دست در آسمان و طلوع خورشید از مغرب.

 

پژوهشهای یاد شده نشان می‌دهد باورهای رایج در میان ما نسبت به نشانه‌های ظهور، نه معنای روشنی دارد و نه پایۀ علمی محکم؛ سودی هم در عمل ندارد.  

 

بر این پایه به نظر می‌رسد کار درست در برخورد با اخبار و روایاتی که از نشانه‌های ظهور سخن گفته‌اند این است که چون کارایی عمومی ندارند همۀ آنها را ببوسیم و کنار بگذاریم و به آنها دامن نزنیم و مدام به دنبال پیدا کردن مصداق برای آنها نباشیم؛ همان کار خسته‌کننده و دل‌زننده‌ای که صدها سال است که برخی علما و مردم سرگرم آن‌اند. حضور آن امام موعود را باور کنیم و هر آن، منتظر ظهورش باشیم و پیوسته تلاش کنیم تا خود را برای آن لحظه آماده سازیم.

 

ارتباط و اتصالِ هر رخدادی به ظهور با استناد به هر متنی و انتشار آن بین مردمِ باورمند به امام مهدی(ع)، خدمت به دین نیست. بی‌تردید این کارها جز سرخوردگی و تضعیف باورها نتیجه‌ای در پی ندارد.

 

کانال تلگرام : 
 

۰ نظر
امید پیشگر

ارتباط ظهور با گناه مردم

گذشت که پرهیز از گناه، وظیفۀ همیشگیِ بندگان خدا به ویژۀ شیعیان امامی است؛ ولی آیا این موضوع ارتباطی با ظهور و یا دیدار با امام مهدی(ع) دارد؟ به این معنا که گناه مردم یا شیعیان، مانع دیدار با آن حضرت شود و یا جلوی ظهور او را بگیرد.

 

پاسخ این است که ما دلیلی معتبر برای وجود این ارتباط نداریم. برخی با استناد به روایت زیر بر این باورند که اساساً گناه، مانع دیدار است و این گناهکاری مردم است که جلو ظهور را گرفته است. می‌گویند: امام مهدی(ع) نامه‌ای به شیخ مفید(ره) نوشته است. در آن نامه می‌خوانیم:

 

و اگر پیروان ما- که خداوند، آنان را به اطاعتش موفّق بدارد- بر عهد خود، یک‌دل و وفادار بودند، میمنت دیدار ما برایشان به تأخیر نمى‌‏افتاد و سعادت مشاهدۀ ما با حقیقت و معرفت و صداقت، برایشان زودتر حاصل مى‏‌شد، که ما را از ایشان باز نداشته است، جز آنچه از ایشان به ما مى‏رسد و ما آن را برای ایشان ناپسند و ناشایست مى‌‏دانیم (احتجاج، 2/499).

 

ولی این نامه را نمی‌توان پذیرفت زیرا:
1. چرا در نوشته‌هاى خود شیخ مفید(ره)، حتی اشاره‌ای هم به این نامه نشده است؟
2. چرا شاگرد ارجمند او، شیخ طوسى(ره)، در کتاب ارزندۀ خود که دربارۀ غیبت نگاشته (کتاب الغیبة للحجة)، این خبر مهم را نیاورده است؟
3.  چگونه مى‌‌توان به آنچه پس از حدود یک قرن بی‌هیچ سند و مدرکی در کتاب الاحتجاج آمده، اعتماد کرد؟ (ر.ک به دانشنامۀ امام مهدی عج، 4/445)

 

اگر گفته شود: چون حضرت در همین نامه امر به کتمان آن کرده است، دو شیخ بزرگور از نقل آن خودداری کرده‌اند؛ می‌پرسیم: پس ناقل این نامه (نویسندۀ کتاب الاحتجاج) چگونه به محتوای آن دست پیدا کرده است؟ و به چه مجوزی آن را منتشر ساخته است؟

 

کوتاه سخن: این باور که گناه مردم یا شیعیان، دلیل غیبت، یا مانع دیدار و یا سبب تأخیر در ظهور است؛ آن هم با استناد به این نامه، باوری نادرست است که تکیه بر روایتی نامعتبر دارد.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

دعا برای ظهور یا فَرَج

در روایات، دعا برای تعجیلِ در فرَجِ امام مهدی(ع) (کمال‌الدین، 2/384) و نیز دعا برای تعجیل در فرَجِ آل‌محمد(ص) (کافی، 2/538) با سند معتبر آمده است؛ اما دعا برای تعجیل در ظهور و حتی دعا برای ظهور آن حضرت، به معنای بیرون آمدن ایشان از پردۀ غیبت، دیده نمی‌شود.
اگر کسی این را همان گرفت به او یادآور می‌شوم: «فَرَج» به معنای «ظهور» نیست. «گشایش در امور»، معنایی جز «بیرون‌آمدن از پردۀ غیبت» دارد؛ برای همین نمی‌توان «این را همان» دانست. گره از کار کسی گشوده شود غیر از نمایان شدن اوست.

 

اگر همین معنای رایج (فَرَج به معنای ظهور) را در روایت ضعیف‌السند «أَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتعجیلِ الْفَرَج فَإنّ ذلک فَرَجُکُم‏»(کمال الدین، 2/385) پیاده کنیم نتیجه این می‌شود: برای تعجیل در ظهور دعا کنید؛ چرا که دعای شما یا ظهور ما، موجب ظهور خود شماست. پیداست که این معنا پذیرفتنی نیست؛ ولی اگر فَرَج را به معنای اصلی آن (گشایش در کار) بگیریم نتیجه پذیرفتنی خواهد شد: برای گره‌گشایی از کار امام‌تان دعا کنید؛ چرا که دعای شما یا گره‌گشایی از کار او موجب گره‌گشایی از کار شماست.

 

گرچه می‌توان در موضوع امام مهدی(ع) ظهور را نمودی از فَرَج (گشایش در کار) دانست؛ اما همچنان این پرسش، پایدار است که چرا در روایات توصیه‌ای به دعا برای ظهور، بیرون آمدن از پردۀ غیبت و پایان پذیرفتن این دوره، با واژگانی روشن و گویا دیده نمی‌شود. به سخن  دیگر: چرا پیشوایان معصوم(ع) به روشنی به مردم نگفته‌اند که برای ظهور، پایان پذیرفتن دورۀ غیبتِ امام مهدی(ع) دعا کنید. نه تنها دعا، حتی توصیه به انجام کاری هم نکرده‌اند.

 

این درنگ روایی، یافتۀ پیش‌گفته را تأیید می‌کند که غیبت، موضوعی است که ما، نه چون و چرای آن را می‌دانیم و نه در آن دخالتی داریم؛ همه‌اش به دست خداست و او هرگاه که مصلحت بداند به آن پایان می‌دهد. برای همین نه توصیه‌ای به دعا برای ظهور و پایان غیبت داریم و نه وظیفه‌ای به نام زمینه‌سازی ظهور. 

 

از قراینی که این یافته را تأیید می‌کند روایات زیر است:
1. روایات، ما را از عجله‌کردن در موضوع ظهور پرهیز داده‌اند (کافی، 1/368؛ الغیبة نعمانی، ص198).
2. در روایت امام صادق(ع)  آمده است: آنچه مردم را هلاک می‌کند، عجله‌‏شان به این امر [ظهور] است. خداوند برای عجلۀ بندگانش، عجله نمی‌کند. این امر، سرانجامی‌ دارد که باید به آن برسد؛ وقتی به آن رسید، یک لحظه هم پس و پیش نمی‌شود (کافی، 1/369).

 

کانال تلگرام : 
 

۰ نظر
امید پیشگر

انتظار

انتظار ظهور امام مهدی(ع) اثری در درون دارد و نمودی در بیرون. این دو، نشان می‌دهند که آیا مدعی، واقعاً منتظر ظهور هست یا نه. اثر درونی انتظار، امید به فردای بهتر است و نمود بیرونی آن، آماده‌‌شدن برای ظهوری است که هر آن، ممکن است رخ دهد.


در میان وظایف ششگانه‌ای که برشمردیم، انتظار فَرَج، اثر درونی انتظار است (وظیفۀ دوم) و دعا برای فرج (وظیفۀ سوم) و آماده‌شدن برای ظهور (وظیفۀ ششم) از نمودهای بیرونی آن. اکنون دربارۀ انتظار فَرَج و آمادگی برای ظهور کمی بیشتر سخن می‌گوییم.

 

انتظار فَرَج
برخی روایات، «انتظار فَرَج» را افضلِ اعمال امت گفته‌اند(کمال‌الدین، 2/644) و برخی دیگر آن را محبوب‌ترین عمل، نزد خدا دانسته‌اند(معانی‌الأخبار، ص199). اما این «انتظار فَرَج» به چه معناست؟ 


بین ما جا افتاده است (انداخته‌اند) که فَرَج یعنی ظهور امام مهدی (ع)؛ اما واقعیت این است که فَرَج به معنای ظهور نیست؛ فرَج یعنی گشایش(معجم المقاییس، 4/498) و انتظارِ فرَج یعنی چشم به راهِ گشایشْ بودن. 


بر این پایه، منتظِر، کسی است که در هر سختیِ آزاردهنده‌ای مانند نداری و گرانی، سیل و بیماری، جنگ و زلزله و ... به فردایی بهتر می‌اندیشد و بر این باور است که «به لطف خدا، این روزگارِ سخت، می‌گذرد و فردایی بهتر از راه خواهد رسید»؛ همان که می‌گویم: «درست می‌شود.»


داشتن چنین روحیه‌ای امیداور به فضل خدا در رویارویی با انوع سختی‌ها و ناملایمات زندگی و چشم‌داشتن به آینده‌ای بهتر؛ همان «انتظار فَرَج» است که روایات، آن را از برترین اعمال و محبوب‌ترین عمل، نزد خدا شناسانده‌اند. 


گویند مقام معظم رهبری در این باره، شرحی نو داده‌اند (+) که هماهنگ با همین معناست.
البته امید به ظهور آن منجی موعود، تنها یکی از مصادیق این انتظار است؛ نه همۀ آن.

 

آمادگی برای ظهور
کسی که منتظر است؛ همواره خود را در سرآمد انتظار می‌بیند و پیوسته، کارهایی را که در آن زمان باید انجام دهد از ذهن می‌گذراند. او برای آنکه در آن روز و ساعت، با هیچ کسری و کاستی روبرو نشود همۀ آنچه را که باید داشته باشد آماده می‌کند. منتظر واقعی چُنان آماده است که گویا تا لحظاتی دیگر انتظارش به‌سر می‌رسد. این رفتارِ طبیعی و البته درستِ یک منتظر است. 


رسیدن به توان علمی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بالا که از بایسته‌های دوران ظهور است؛ بی‌هیچ تردیدی، برنامۀ امروزِ منتظران آن حضرت است. دست روی دست گذاشتن و چسبیدن به سجاده و ذکر و دعای تنها، بُریدن از جهان نیز، روش کسانی است که توهم انتظار دارند.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

وظایف شیعیان در عصر غیبت

وظایف شیعیان در عصر غیبت، همان وظایفِ در عصر حضور و ظهور امام معصوم (ع) است: تلاشی همیشگی برای داشتن باورهای درست (ایمان) و انجام کارهای درست (عمل صالح). با استناد به آیات قرآن کریم که پیوسته بر این دو تأکید می‌کند؛ این وظایف، همیشگی بوده و مشروط به حضور و ارتباط زنده با پیشوای معصوم(ع) نمی‌باشند؛ مانند زمانی که امام صادق(ع) در مدینه بودند و یا امام کاظم(ع) در بغداد و یا امام رضا(ع) در خراسان و یا امام عسکری(ع) در سامراء و بسیاری به  ایشان دسترسی نداشتند؛ ولی همگی موظف بودند خود را در دو رکن ایمان و عمل صالح تقویت کنند؛ البته با حفظ مرجعیت علمی پیشوایان دین در امور دین. به سخن دیگر؛ همان باید آموزه‌های دین را از پیشوایان دین فرابگیرند یا مستقیم یا به واسطۀ کسانی که آموزه‌های دین را از آنها فراگرفته‌اند.

 

وظیفۀ دیگر، انتظار فرج است (کمال‌ الدین، 2/339 با تعبیر تَوقع فَرَج؛ الغیبة نعمانی، ص158 با تعبیر انتظار فَرَج). دربارۀ این وظیفه، جداگانه سخن خواهیم گفت.

 

وظیفۀ سوم، دعا برای تعجیلِ در فرَجِ امام مهدی(ع) است (کمال‌ الدین، 2/384).

 

وظیفۀ چهارم، پرهیز از عجله‌ برای درک ظهور است (کافی، 1/368).

 

وظیفۀ پنجم، استقامت در راه دینداری است (کافی، 1/335، کمال الدین، 1/303).

 

وظیفۀ ششم، آماده‌ساختن خود برای لحظۀ ظهور است (الغیبة نعمانی، ص320، ح10 و نیز ر.ک به صحیفۀ نور، امام خمینی، 12/482). این وظیفه را می‌توان در ارتباط با روایات انتظار فرج، نیز دانست. در این باره هم جداگانه سخن خواهیم گفت.

 

در نوشته‌ها و گفته‌های بسیاری، از وظیفه‌ای دیگر به نام زمینه‌سازی برای ظهور نیز سخن گفته‌اند و آن را مقدمه‌ای لازم برای ظهور دانسته‌اند به گونه‌ای که  تا این وظیفه از سوی مردم انجام نگیرد ظهور، رخ نخواهد داد.

بنده برای این هفتمی هیچ روایت و مستندی را پیدا نکردم. روایاتی که مدعیان به آن استناد می‌کنند با چشم‌پوشی از مشکل اعتباری برخی‌شان، در مقام دلالت، یا به معنای داشتن آمادگی همیشگی، برای ظهور هستند  (وظیفۀ ششم) و یا به معنای گزارشِ رخدادهای جهان، در آستانۀ ظهور هستند؛ یعنی می‌گویند: به خواست و مصلحت خدای متعال، در آستانۀ ظهورِ امام مهدی(ع) چنین وقایعی رخ خواهد داد و مردمی، زمینۀ حکومت آن حضرت را فراهم خواهند کرد؛ نه اینکه خواسته‌ باشند بگویند: یکی از وظایف همیشگی مردم در دوران غیبت، زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی(ع) است. برای دیدن نمونۀ این روایات بنگرید به کافی، 8/206 الغیبة نعمانی، ص273، ح50؛ سنن ابن ماجة، 2/1368/ح 4088 و نیز مقالۀ زمینه‌سازی ظهور؛ چیستی و چگونگی.

 

در دانشنامه امام مهدی(ع) که همۀ روایات این بخش را گردآوری کرده‌اند پنج وظیفۀ زیر به چشم می‌خورد:
انتظار فرج، عجله نکردن، استقامت، دعا برای تعجیل در فرج، زمینه‌سازی برای حکومت امام مهدی(ع) (ر.ک به دانشنامه امام مهدی عج، 5/303 تا 6/71). 
با درنگ در روایاتی که برای وظیفۀ پنجم گردآورده‌اند بیش از آنچه را که گفتیم از روایات دانسته نمی‌شود و روایات یادشده هیچ دلالتی بر ادعا (وظیفۀ زمینه‌سازی در دوران غیبت برای ظهور‌) ندارند.

 

نکته‌ای مهم که در این موضوع باید به آن توجه داشت این است: کسب و حفظ آمادگی برای ظهور، جز ساختنِ زمینۀ ظهور است. برای اولی دلیل روایی داریم ولی برای دومی، نه.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

دربارۀ شب نیمۀ شعبان

برخی می‌پندارند که شب نیمۀ شعبان که شب میلاد امام مهدی(ع) است، یکی از شبهای قدر است که در آن، روزی‌ها تقسیم می‌شود و ... . از روایتی که شیخ صدوق(ره) با سند موثق از امام رضا(ع) نقل می‌کند غلط‌بودن این پندار روشن می‌شود. در این روایت، اهمیت این شب و چیستی اعمال آن بیان شده است.

 

راوی می‌گوید: از امام رضا(ع) دربارۀ شب نیمۀ شعبان پرسیدم. فرمود: آن، شبى است که خداوند، در آن بندگان را از آتش دوزخ می‌رهاند و در آن شب، گناهان بزرگ را می‌‏آمرزد.
گفتم: آیا در این شب، نمازى افزون بر نماز دیگر شب‏ها هست؟
فرمود: نماز خاصى ندارد؛ اما اگر دوست دارى در این شب، عملی مستحبى انجام دهی، نماز جعفربن‌ابى‌طالب(ع) (نماز جعفر طیار) را بخوان و ذکر خداى عزوجل را بسیار بگو، فراوان استغفار و دعا کن؛ زیرا پدرم می‌‏فرمود: دعا در این شب، مستجاب است.
گفتم: مردم می‌گویند که این شب، شب ثبت اعمال است؟
فرمود: شب ثبت اعمال، شب قدر در ماه رمضان است (عیون اخبار الرضا ع، 1/292).


___________________________
نماز جعفر طیار، دو نمازِ دو رکعتی است. در هر رکعت، نخست حمد و سوره و بعد از آن پانزده مرتبه: «سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّه وَ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اکْبَر» خوانده می‌شود. همین تسبیحات را ده مرتبه در رکوع و ده مرتبه بعد از سر برداشتن از رکوع، و ده مرتبه در سجدۀ اول و ده مرتبه بعد از سر برداشتن از آن و ده مرتبه در سجدۀ دوم و ده مرتبه بعد از سر برداشتن از آن گفته می‌شود (کافی، 3/465).

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

سخنی با مشتاقان دیدار

بسیارند مشتقانی که آرزو دارند هرچند برای لحظه‌ای روی آن امام عزیز را ببینند. در این باره می‌گویم: 
 

یک. اگر این شوق از سر کنجکاوی است، چندان اهمیت ندارد؛ اما اگر گمان می‌کنیم این دیدار نشان می‌دهد بیننده، انسانی خوب و مقرّب درگاه الهی است، سخت در اشتباهیم؛ زیرا گذشته از نبود دلیل برای این تصور، بسیار کسانی بودند که بارها در روز، پیشوایان معصوم(ع) را می‌دیدند؛ با آنها حرف می‌زدند؛ ولی اکنون طبق ادلۀ موجود، در جهنم، عذاب می‌شوند. تاریخ صدر اسلام پُر است از اینگونه افراد. 

 

دو. آنچه اهمیت دارد و از ارزش‌ها شمرده می‌شود پیروی از اهل‌بیت(ع) در باور و رفتار است تا آنجا که از آنها شویم. «مِنّا اهل‌البیت» شدن تنها ویژۀ سلمان (فخر ایرانیان) نبود (کافی، 1/401)، زبیر نیز به این مقام رسید؛ اما نتوانست آن را حفظ کند (نهج‌البلاغه، حکمت 453). تنها راهِ رسیدن به این مقام والا و بسیار ارزشمند که برای همگان نیز مقدور هست، پیروی از ایشان است. امام حسین(ع) در روایتی ذیل آیۀ 36 سورۀ ابراهیم(ع) به این معنا تصریح می‌کند (کافی، 8/244).

 

کوتاه سخن: به‌جای این در و آن در زدن برای دیدار با حضرت که گاه سر از دام شیادان درمی‌آورد افزون بر امید به دیدار، شبانه روز تلاش کنیم با آموزه‌های قرآن و اهل‌بیت(ع) آشنا شویم و بر اساس آنها زندگی کنیم. این آن چیزی است که از ما خواسته‌اند و پاداش آن را هم رسیدن به مقام «منا اهل‌البیت» گفته‌اند؛ چه می‌خواهد دیداری رخ دهد مانند سلمان فارسی و چه رخ ندهد مانند اویس قرن. 

 

آیت‌الله جوادی آملی در این باره می‌نویسد:
«بسیاری کسان نبی اعظم اسلام(ص) یا وجود گرامی علی‌بن‌ابی‌طالب یا معصومان دیگر(علیهم‌السلام) را حتی گاه چند معصوم را دیدند و کلامشان را شنیدند؛ اما هیچ بهره‌ای نبردند. بهتر آن است که انسان، مشهود نظرۀ رحیمیۀ معصوم باشد تا تنها شاهد چهرۀ او؛ چرا که نگاه یکسویه‌ای که نظر شریف آنان را جلب و جذب نسازد، اثری نخواهد داشت (امام مهدی (عج) موجود موعود، ص 174).

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

دربارۀ سخنان منسوب به امام مهدی(ع)، برآمده از دیدارها

برخی از سخنان که به امام مهدی(ع) نسبت داده می‌شود و در شمارِ روایات مهدوی در می‌آیند سندشان تنها خود همان گوینده است که مدعی است در تشرّفی که برایش حاصل شده این سخن را از آن حضرت شنیده است و شاهد دیگری ندارد. برای نمونه:

 

آیت‌اللّه میرزااحمد سیبویه (د. 1384ش) از شیخ حسین سامرایى که از اهل منبر عراق بود، نقل می‌کند: در ایامى که در سامرا مشرف بودم؛ روز جمعه‌اى طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من کسی در آنجا نیست. حالى پیدا کردم و متوجه مقام صاحب الامر(ع) شدم. در آن حال، صدایى از پشت سر شنیدم که به فارسى فرمود: به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم دهند به حق عمه‏ام حضرت زینب(س) که فرج مرا نزدیک گرداند (ر.ک: شیفتگان حضرت مهدى (عج)، 1/251).

 

می‌گویم: احتمالاتی که دربارۀ این دیدارها و استنادها وجود دارد اعتماد و اطیمنان را به اصل و محتوای نقل‌شده آن‌چنان کم می‌کند که دیگر نمی‌توان به آنها تکیه کرد و سخن نقل‌شده را صادرشده از امام مهدی(ع) دانست:
احتمال دارد گوینده دروغ گفته باشد.
احتمال دارد گوینده که معصوم نیست، اشتباه کرده باشد.
احتمال دارد گوینده که در حس و حال مناجات بوده، صدایی را در توهم و خیال خود شنیده و گمان کرده از سوی امام مهدی(ع) است. 
احتمال دیگر که آیت‌الله جوادی آملی می‌دهد اشتباه فرد در شناخت است. به این معنا که او گمان می‌کند این شخصِ رسیده از غیب، امام مهدی(ع) است در حالی که اینگونه نیست و او فرستاده‌ای از سوی او یا بنده‌ای از بندگان خوب خداست که برای کمک یا ملاقات با او مأموریت یافته است (ر.ک: امام مهدی عج موجود موعود، ص 195). 

 

کوتاه سخن: این حجم از احتمالات، مانع از پیداشدن اطمینان به صدور این سخنان، از امام مهدی(ع) می‌شود. بر این پایه، سخنان نقل شده از دیدارهای رخ‌داده در دوران غیبت را نمی‌توان به عنوان روایت امام مهدی(ع) با اطمینان، به آن حضرت نسبت داد و حدیث آن امام دانست.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

دربارۀ روایت ادعای دیدار: «هر کس ادعای دیدار کند دروغگو است.»

بر پایۀ گزارشِ شیخ صدوق(ره) در آخرین نامۀ امام مهدی(ع) به علی‌بن‌محمد سَمُری، آخرین نمایندۀ حضرت در دوران غیبت، آمده است:


تو در فاصله شش روز از دنیا مى‏روى. پس کارهاى خود را انجام بده و به هیچ کس وصیّت نکن که پس از تو جانشینت باشد؛ ... به‌زودى، کسى به سراغ شیعیان من خواهد آمد که ادعاى مشاهده می‌کند. آگاه باشید! هر کس قبل از خروج سفیانى و صیحۀ آسمانى، ادعاى مشاهده کند، دروغگو و افترا زننده است (کمال‌الدین، 2/516).

 

با چشم‌پوشی از سند این روایت که از ناحیۀ «حسن‌بن‌احمد» ضعیف شمرده می‌شود؛ محتوای این بخش از روایت، محل گفتگوی دانشمندان است؛ چرا که برخی معتقدند پس از این نامه، دیدارهایی رخ داده است. این گروه در جمع بین این دو، در نهایت به این نتیجه رسیده‌اند که منظور از ادعای مشاهده، دیدارِ همراه با ادعای نمایندگی است (نک: السلطان المفرج‏، مقدمۀ قیس عطار، ص22)

 

آقای محمود کریمیان در مقالۀ اعتبارسنجی و فقه‌الحدیث آخرین توقیع، سند و معنای این حدیث را بررسی کرده است. او پس از اذعان به ضعف سندی این روایت، دربارۀ معنای آن نوشته است:
«توقیع مذکور در پی رد امکان ملاقات با امام عصر(ع) در دوران غیبت کبرا نیست و «ممکن» است در این دوران، ملاقات با آن حضرت برای برخی افراد رخ داده باشد که البته اثبات آن نیاز به قرائن و شواهد اطمینان‌آور دارد و اصل بر عدم آن است.»

 

بر این پایه، در دوران غیبت، دیدار «ممکن» است؛ اما اثبات «وقوع» آن نیازمند دلیل اطمینان‌آور است و تا این نباشد هیچ ادعایی را نمی‌پذیریم.  این همان نتیجه‌ای است که ما پیشتر به آن رسیدیم.

 

نکتۀ باریک و مهمی در اینجا هست که در زیر به آن توجه می‌دهم.
گویند: از اخبار و گزارش‌های فراوانی که رسیده است؛ یقین می‌کنیم دیدار، «واقع» شده است (دیدار در عصر غیبت، ص85). 
می‌گویم: سخن، در اصل این دیدارهاست. مدعیان، نخست باید ثابت کنند آنچه دیده‌اند ناشی از توهم، خیال، اشتباهِ در تشخیص نبوده است و آنها حقیقةً به محضر امام مهدی(ع) شرفیاب شده‌اند. به نظر می‌رسد گویندگان سخن بالا، درستی این دیدارها را ثابت‌شده فرض کرده‌اند و با استناد به آنها، وقوع دیدار، در دوران غیبت را پذیرفته‌اند.

 

کانال تلگرام : 
 

۰ نظر
امید پیشگر

دیدار با امام مهدی(ع) در زمان غیبت؛ امکان، وقوع، پذیرش

در این باره که آیا در زمان غیبت می‌توان به محضر آن حضرت شرفیاب شد و آیا می‌توان دیدارهای نقل‌شده را باور کرد، سه نظر عمده در امکان و وقوع این دیدارها وجود دارد:

 

یک. این کار، اساساً امکان ندارد.
دلیل این گروه، روایتی است که در آن، امام مهدی(عج) به آخرین نایب خاص خود (محمدبن‌علی‌سمری) خبر می‌دهد که پس از رحلت تو، اگر کسی ادعای مشاهده کرد، دروغگویی است که به ما افترا می‌زند (ر.ک: کمال‌الدین، 2/516).

 

دو. این کار، هم امکان دارد و هم واقع شده است.
این گروه دربارۀ روایت پیشین می‌گویند: معنای روایت، تکذیب کسانی است که در زمان غیبت کبری مدعی وکالت بوده خود را رابط بین مردم و امام مهدی(عج) به مردم معرفی می‌کنند. آنگاه خبر افراد موثقی را که بدون ادعای وکالت از دیدار خود با امام مهدی(عج) خبر داده‌اند را پذیرفته و تمام آنها را دلیل بر وقوع دیدار می‌دانند (ر.ک به امام مهدی عج موجود موعود، ص197).

 

سه. این کار، گرچه امکان دارد؛ اما دلیلی بر وقوعش نداریم.
این گروه از پیروان نظر دوم می‌پرسند: آنانی که می‌گویند ما به دیدار امام مهدی(عج) شرفیاب شده‌ایم از کجا یقین دارند آن کسی را که دیدار کرده‌اند شخص امام مهدی(عج) بوده است؟
در توضیح این دیدگاه، سخن آیت‌الله جوادی آملی سودمند است: هر خارقِ عادت یا کرامتی که به دستِ ناشناسی صورت می‌گیرد و فیضی از ناحیۀ او به دیگران می‌رساند، [گرچه] از سرچشمۀ فیّاض امام عصر(عج) جاری می‌گردد؛ اما چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولیّعصر(عج) باشد؛ بلکه آن حضرت، شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان، گره از کارِ فروبستۀ دیگران می‌گشایند و واسطۀ رسیدن فیضِ امام به آنان می‌شوند (امام مهدی عج موجود موعود، ص 195).
طرفداران این نظریه می‌گویند: چون دیدارکنندگان، دلیل قطعی برای تشخیص درست خود ندارند و احتمال اینکه شخصِ دیده‌شده، یکی از فرستادگان امام مهدی(عج) باشد بسیار زیاد است؛ و حتی در صورت ثقه‌بودن گوینده خبر او، واحد است پس نمی‌توان بر «وقوع» دیدار یقین کرد؛ هر چند «امکان» آن به شکل عام وجود دارد. آیت الله سیدکمال حیدری طرفدار این نظریه است (ر.ک به مفاصل اصلاح الفکر الشیعی، ص 286).

 

می‌گویم: چون دلیل معتبری برای ناممکن‌بودن دیدار در دوران غیبت، وجود ندارد؛ پس نمی‌توان امکان آن را رد کرد. برای وقوع آن هم، دلیل معتبرِ علمی که قابل طرح و دفاع در مجامع علمی باشد نداریم؛ پس حق داریم داستان‌ها و ادعاهای مطرح شده در این باره را نپذیریم و سخنانی را که مستند به چنین دیدارهایی هستند مردود بدانیم.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

دربارۀ غیبت امام مهدی(ع) و چرایی آن

دوران زندگی امام مهدی(ع) از سال 260 ه‍.ق وارد مرحله‌ای ویژه به نام غیبت شد. به این معنا که امامِ زندۀ موجود از دسترس عموم مردم بیرون رفت و دیگر مردم نتوانستند شخص او را اگر دیدند بشناسند و یا با او «به عنوان امام» سخن بگویند. این دوره از زندگی حضرت که از آن سال آغاز شد تا روز ظهور ادامه خواهد داشت.
دوران غیبت را می‌توان بسیار شبیه و نزدیک به دوران امام کاظم(ع) و امام عسکری(ع) آن زمان که ایشان در زندان و حصر بودند و امکان دسترسی مردم به ایشان نبود دانست.

 

دربارۀ چرایی غیبت روایات، دلایلی را بیان کرده‌اند که به نظر می‌رسد همه از باب حکمت (علت ناقصه) باشد: آزمودن همۀ حکومتها (الغیبة نعمانی، ص274)، آزمودن و ناب‌کردن مردم (همان، ص140)، بر گردن نداشتن بیعت (کمال‌الدین، 1/303)، کشته‌شدن در صورت نمایان‌شدن (کافی، 1/340)، جارى‌شدن سنّتهاى پیامبران(ع) دربارۀ او (کمال‌الدین، 2/481)، آشکارشدن ودیعه‌هاى خدا (همان، 2/641).

 

در این میان روایتی وجود دارد که از دید بنده، بهترین پاسخ به این پرسش است. شیخ صدوق(ره) به سند صحیح نقل می‌کند که امام صادق(ع) در پاسخ به چرایی غیبت فرمود: به دلیل چیزى که اجازه نداده‌اند براى شما آشکارش کنیم. سپس افزود: حکمت این کار، جز پس از ظهورش، آشکار نمی‌شود. آنگاه تأکید کرد: إن هذا الأمر أمرٌ مِن أمرِ الله و سِرٌّ مِن سِرّ الله و غیبٌ مِن غیبِ الله‏ (علل الشرائع، 1/246).

 

کوتاه سخن: چرایی غیبتِ امام مهدی(عج) بر ما پوشیده است و اهل‌بیت(ع) با این که آن را می‌دانستند؛ اما مصلحت الهی بر این است که آن را برای مردم بازگو نکنند. باید صبر کرد و منتظر ماند تا پس از ظهور آن امام، چرایی غیبت بر ما نیز آشکار شود.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

باورها دربارۀ امام مهدی(ع): استوار، سُست

آقای مهدی مهریزی در کتاب مهدویت؛ رویکردها و چالش‌ها، مباحث مهدویت را در سه سطح جا می‌دهد: سطح نخست مربوط به مُسَلمات است؛ مانند اینکه کسی از نسل پیامبر(ص)، برپایی عدل جهانی را بر عهده دارد. سطح دوم، باورهایی؛ مانند زنده و غایب بودن آن حضرت است که می‌توان آنها را با ادلۀ استوار، اثبات کرد. در سطح سوم، موضوعات جزئی و سرشاخه‌ای قرار دارند؛ مانند ازدواج و چگونگی زندگی کنونی آن حضرت که برای اثبات آنها ادلۀ محکم و کافی در دست نیست.

 

بنده می‌گویم: موضوعات مربوط به امام مهدی(ع) دو گونه‌اند: 
گونۀ نخست، موضوعاتی که می‌توان به روشنی از آنها سخن گفت و آنها را با دلیل نقلی معتبر و کمک عقل به خوبی و روشنی اثبات کرد. بنده نام اینها را باورهای استوار می‌گذارم. 
گونۀ دوم، موضوعاتی هستند که سخن‌گفتن دربارۀ آنها یا هیچ پشتوانۀ عقلی و نقلی معتبری ندارد یا اگر دارد آنقدر محکم نیست که بتوان به آن تکیه زد. نام اینها را هم گذاشته‌ام باورهای سُست.

 

گونۀ نخست را باید، گفت و به پشتوانۀ ادلۀ روشن و محکمی دارند، پُرتوان از آنها دفاع کرد؛ ولی گونۀ دوم را باید کنار گذاشت. دامن‌زدن به این گونه، خرافه‌گرایی، داستان‌سرایی و حتی بی‌اعتقادی به امام مهدی(ع) را در پی دارد. پُرمُشتری‌بودن اینگونه مباحث سبب‌شده تا برخی گویندگان و نویسندگان بجای محکم‌کردن باورها، ذهن مخاطب را با استناد به روایات نامعتبر، خوابها و داستانها، به سخنانی سست و باورهای لرزان سرگرم کنند.

 

از باورهای استوار

امام مهدی(ع) دوازدهمین امام معصوم و از نسل امام حسین(ع) و فرزند امام حسن‌بن‌علی عسکری علیهماالسلام است (کافی، 1/533) که به شهادت آنان که او را دیده‌اند (کمال‌الدین، 2/435) در سال 255 هجری قمری به دنیا آمده است (کافی، 1/514). 

او در سال 260 هجری پس از شهادت پدر بزرگوارش، در حالی که تنها پنج سال داشت عهده‌دار امامت شد و این شاید عجیب باشد؛ اما نه تنها عقل، آن را محال نمی‌داند؛ در امتهای گذشته نیز پیشینه دارد. خدای متعال، عیسى(ع) و یحیى(ع) را در خردسالى به پیامبرى برگزید (مریم/30) و حاکمیت داد (مریم/12) (ر.ک به الفصول المختاره، شیخ مفید، ص318). 

آخرین پیشوای معصوم، از همان سال، همانگونه که پیشتر، معصومان دیگر از رسول خدا(ص) تا امام عسکری(ع) خبر داده بودند (کمال‌الدین، 1/287 و 409) از دیدۀ عموم نهان شد (غایب گشت). این مرحله از زندگی حضرت، دو بخش دارد: غیبت قصیرة و طویلة (کافی، 1/340) که از زمان شهادت امام عسکری(ع) یعنی سال 260 هجری آغاز شد و تا لحظۀ ظهور آن حضرت ادامه خواهد داشت. او روزی که ما تاریخش را نمی‌دانیم به خواست خدا ظهور خواهد کرد.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

دو رویکرد به موضوع امام مهدی(ع): داستانی، پژوهشی

دیده‌ها و شنیده‌های بنده می‌گوید: گفته‌ها و نوشته‌ها دربارۀ امام مهدی(ع)، دو گونه‌اند:
یک. سخنانی داستانی و احساس‌برانگیز و البته بیگانه با اصول علمی که اگر آن را برای ارزیابی، به دست یک پژوهشگر توانا بدهیم؛ روی همه یا بیشتر آن، خط قرمز می‌کِشد. 
دو. سخنانی بر پایۀ منابع معتبر و اصول علمی که در واقع دستاورد یک پژوهش استاندارد است.

سوگمندانه امروز، مدیریت افکار عمومی در موضوع مهدویت و شناختِ امام مهدی(ع)، بیشتر در دستِ نوع اول است. این را می‌توان را با رصد انواع رسانه، به راحتی دانست.
پیامد این روشِ داستانیِ بیگانه با پژوهش، می‌شود بستری که در آن مهدیان دروغین رخ می‌نمایند و مردمی که آنها را باور می‌کنند. ظهور فرقۀ یَمانی به سرکردگی احمد الحسن، سخنان عجیب و گاه خنده‌آور که از برخی محافل و نشست‌های مهدوی شنیده می‌شود؛ همگی از پیامدهای شومِ آشنایی با امام مهدی(ع) به روش داستان‌پردازیِ غیرپژوهشی است که ریشه در فقر علمی دارد.

برای در امان ماندن از این بازی‌ها و آن داستان‌سرایی‌ها باید به پژوهش پناه بُرد و موضوع امام مهدی(ع) را به روش علمی پی‌گرفت.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر