پیشتر نشان دادم که در روایات، پیاده‌رفتن به زیارت، موضوعیت ندارد؛ یعنی خودش مهم نیست؛ مهم، رفتن به زیارت است؛ چه پیاده؛ چه سواره و اگر از واژۀ «مشی» استفاده شده برای آن است که در آن زمان، مردم، بیشتر به این شکل، به زیارت می‌رفتند.

 

افزون بر قراین گذشته، قرینه‌ای دیگر یافته‌ام که درستی ادعای یادشده را تأیید می‌کند.

در کتاب الکافی، فصلی با عنوان «بابُ السعی فی حاجةِ الْمؤمن‏» وجود دارد که پیام روایات آن، بیان ارزش بالا و ثواب فراوان برای کسی است که در راه برآوردن نیاز یک مؤمن گام بر می‌دارد (ج2، ص196).  برای نمونه: امام صادق(ع) فرمود:

 

گام‌برداشتن یک نفر، در راهِ برآوردن نیاز همتای ایمانی خود، موجب می‌شود دَه حسنه برای او نوشته شود، دَه گناه از او پاک گردد و دَه درجه بالاتر رود.

 

 مَشْیُ الرَّجُلِ فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ یُکْتَبُ لَهُ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ یُمْحَى عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئَاتٍ وَ یُرْفَعُ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ (همان).

 

پیداست در این روایات، حرکت بدنی و راه‌رفتن و گام‌برداشتن، موضوعیت ندارد؛ یعنی خودش مهم نیست؛ مهم، انجام کاری برای کمک به یک نیازمند است؛ ولی چون، این هدف، بیشتر به این شکل، دست‌یاب بوده است از واژۀ «مشی» استفاده شده است. بنابراین اگر کسی، بی‌آنکه قدم از قدم بردارد و تنها با یک تماس تلفنی، گره‌ از کار بندۀ خدایی باز کند و نیازی از او برآورد؛ بی‌تردید، ثوابهای آمده در این روایت شامل او نیز می‌شود.

 

کوتاه سخن: روایات یادشده قرینه‌ای دیگر بر درستی این فهم است که در روایات پیاده‌روی برای زیارت، پیاده‌رفتن موضوعیت ندارد؛ همانگونه که در روایاتِ برآوردن نیاز مؤمن، پیاده‌رفتن برای گشودن گره‌ای از کار مؤمن، موضوعیت ندارد. مهم در اولی، رفتن و در دومی، انجام کاری برای برآوردن نیاز است؛ به هر شکل ممکن که انجام شود؛ ثوابهای گفته شده را خواهد داشت. 

 

کانال تلگرام :