پیشگر

مقالات، واکاوی ها و دیدگاه های پژوهشی امید پیشگر

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است

دربارۀ دیدگاه آیت‌الله فضل الله در موضوع شهادت حضرت فاطمه(س)

مرحوم آیت‌الله سیدمحمدحسین فضل‌الله (د. 1389 ش) صاحب تفسیر مِن وَحیِ القرآن، به گزارش‌های ستم بر حضرت فاطمه(س) با دیدۀ تردید می‌نگریست. زیرا نمی‌توانست باور کند که به فاصلۀ اندک پس از رسول خدا (ص) برخی صحابۀ او با دخترِ واجب التعظیم او، چنین زشت و پلید و دَدمنشانه برخورد کنند. درست به همین دلیل است که حتی پیروان مکتب سقیفه نیز حاضر به پذیرش چنین رفتاری از سوی بزرگان خود نیستند و با همۀ توان آن را از نمادهای خود می‌رانند. این یعنی عامه و امامیه یک صدا می‌گویند: کسی حق نداشته است بر حضرت فاطمه(س) ستم کند و اگر کسی این کار را کرده باشد بی‌تردید، از راه رسول خدا (ص) بیرون است.

 

پاسخ به این انکارها و آن تردیدهای آیت‌الله فضل‌الله را هم‌وطن او، مرحوم آیت‌الله سیدجعفر مرتضی (د. 1398 ش)، در کتاب مأساة الزهرا(س)، ترجمه‌شده به نام رنج‌های زهرا(س) داده است. او با تکیه بر اسناد و مدارک روایی و تاریخی، ثابت می‌کند که سوگمندانه حکومتیان، ستم‌های یادشده را بر دختر پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س) روا داشتند و آن کارهای ناشایست از آنها سرزد. لکۀ ننگی که آب دریاها و هزاران کتاب در توجیه و انکار، نمی‌تواند آن را پاک کند.

 

نارضایتی قطعی آن بانو از حکومتیان که جای انکار ندارد، دلیلی محکم، ساده و همیشگی است بر این که  حکومتیان، هیچ ابایی از ستم به دختر پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س) نداشتند:

 

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ، فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ (صحیح بخاری ج5 ص198)
فاطمه دختر رسول خدا (ص) به خشم آمد و از ابوبکر رو برتافت و این حال، تا آخر عمرش ادامه یافت.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

یادکرد مصیبت امام حسن مجتبی(ع)

شیخ صدوق(ره) از امام سجاد(ع) نقل می‌کند: 


پس از آن که امام حسن(ع) را مسموم کردند امام حسین(ع) بر بالین برادر حاضر شد. همین که چشمش به چهرۀ برادر افتاد اشک از چشمانش جاری شد. امام حسن(ع) پرسید: ما یُبکیکَ یا اباعبدالله؛ چه چیز تو را به گریه انداخت؟ حضرت پاسخ داد: من می‌گریم برای آن چه بر سر تو آورده‌اند. 
امام حسن(ع) ادامه داد: حسین جان! این سمی است که به من خورانده‌اند و با همین هم به شهادت می‌رسم؛ 
اما «لا یومَ کیَومِکَ یا اباعبدالله»؛ وای به روز تو حسین جان! 
سی‌هزار مرد جنگی تو را دوره می‌کنند که بکشدندت، حرمتت را بشکنند و زن و بچه و خویشانت را به اسیری ببرند (ر.ک به أمالی، ص115، ح3).

 

فرمود: برادرم! وصیت می‌کنم بعد از مرگم جنازه‌‏ام را تو آمادۀ دفن کن (خودت بدنم را غسل بده، کفن کن و بر من نماز بخوان) سپس مرا به سوى قبر جدم رسول خدا(ص) ببر تا با او تجدید عهد کنم؛ لِأُحدِثَ به عهداً. 
از آنجا مرا نزد مادرم فاطمه(س) ببر؛ ثُم اصْرِفْنِی إلى أُمِّی فاطمة. 
پس از آن مرا برگردان و در بقیع به خاک بسپار؛ رُدَّنِی فَادْفِنِّی بِالْبَقِیع‏.
بِدان که از طرف عایشه مصیبتى به من خواهد رسید.

پس از آن که حضرت چشم از جهان فرو بست، بدن مطهرش را روى تابوتی گذاشتند به جایی که پیغمبر(ص) بر جنازه‌‏ها نماز می‌خواند بُردند. امام حسین(ع) بر بدن برادر نمازگزارد.
پس از نماز، بدن شریف را به داخل مسجد بردند. 

خبر به عایشه رسید: چه نشسته‌ای که بنى‌هاشم قصد آن دارند که جنازه حسن‌بن‌على را در کنار رسول خدا دفن کنند. عایشه با شتاب، بر استرى زین‌کرده نشست ـ از آغاز اسلام او نخستین زنى بود که بر زین نشست- آمد و گفت: فرزند خود (یعنی کسی را که از شماست و از ما نیست) از خانۀ من (؟!) بیرون ببرید؛ نَحُّوا ابْنَکُمْ عَنْ بَیْتِی‏. اینجا نباید چیزی؛ شَیءٌ(!) دفن شود که احترام رسول خدا را بشکند(؟!)
حسین‌بن‌على(ع) به او پاسخ داد: تو و پدرت پیش از این، پردۀ حرمت رسول خدا(ص) را دریدید. تو در خانۀ پیغمبر کسانى را دفن کرده‌ای که پیامبر دوست نداشت نزدیک او باشند (مقصود ابوبکر و عمر است).

در اینجا شیخ مفید می‌نویسد حسین(ع) گفت: به خدا اگر وعدۀ برادرم نبود که در پاى جنازه‌اش خونی ریخته نشود می‌دیدید که چگونه شمشیرهاى الهى از نیام بیرون می‌آمدند و کاری در خور می‌کردند؛ وَ اللّهِ لولا عَهْدُ الحسن(ع) إلیَّ بِحَقْنِ الدِّماء ... لَعَلِمْتُم کیفَ تَأْخُذُ سیوفُ اللّهِ مِنکُم مَأْخَذَها (ارشاد، 2/19).

سپس، حسین(ع) بدن پاک برادر را به سوی قبر مادرش فاطمه(س) برد و پس از آن به سوی بقیع حرکت داد و در آنجا به خاک سپرد؛ فَمَضَى الحسینُ(ع) إلى قَبرِ أُمِّهِ ثُمّ أَخْرَجَهُ فَدَفَنَهُ بِالْبَقِیعِ (کافی، 1/302).

گزارش تیرباران کردن تابوت حضرت را ابن‌شهرآشوب، در کتاب خود آورده است:
جنازه‌اش را تیرباران کردند تا جایی که هفتاد تیر از آن بیرون کشیدند؛ رَمَوْا بِالنِّبَالِ جَنَازَتَهُ حَتَّى سَلَّ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبْلًا (مناقب، 4/44).

همو می‌نویسد: وقتی حسین(ع) بدن برادر را قبر نهاد اشعاری را زیر لب زمزمه کرد که یک بیت آن این است:
          فَلَیْسَ حَرِیباً مَنْ أُصِیبَ بِمَالِهِ             وَ لَکِنَّ مَنْ وَارَى أَخَاهُ حَرِیْبٌ
غارت‌زده کسى نیست که اموالش را برده باشند؛ غارت‌زده کسی است که برادرش را با دست خودش به‌ خاک بسپارد (همان، ص45).

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

پیامبر(ص)؛ رحلت یا شهادت

بسم الله الرحمن الرحیم

✅ کیفیت «رحلت» رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
🔵 چکیده
گاهی بیان می شود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم توسط یک یا دو تن از زنان خود، توسط سمی که در دارو به او خورانده اند، به شهادت رسیده است. مستمسک این افراد روایت مرسله ای است از تفسیر عیّاشی. گویا تمسک به این مرسله، به جهت إعطای مقام شهادت به پیامبر صورت گرفته، غافل از این که رسول خدا به شهادت قرآن، دارای مقام شهادت اند (بقره/ 143 و نساء/ 41 و نحل/ 89 و حج/ 78) و نیازی به اثبات رحلت ایشان بوسیله ی شهادت نیست. نویسنده ی این نوشتار پس از ذکر کاربرد نوع رحلت برای پیامبر در لسان قرآن و روایات، به بررسی شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوسیله ی خوراک زهرآلود که زن یهودی برای ایشان فراهم کرده بود، با جستجو در منابع سنّی و شیعه، این موضوع را تأیید می کند که پیامبر خدا در سال هفتم هجری در خیبر، مسموم شده که بر اثر آن سم، در سال یازدهم هجری به شهادت می رسند. اما نویسنده نتوانست دلیل اطمینان بخشی بر توطئه ی بعضی از زنان پیامبر در مسموم کردن ایشان، بدست آورد.
بنابراین وقتی از کلمه ی «رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم» استفاده می کنیم، منظور ما شهادت ایشان بوسیله ی خوراک مسموم توسط زن یهودیه ی خیبریه است، نه رحلت بوسیله ی مرگ طبیعی ـ چنانکه مرحوم شیخ مفید معتقد است ـ و نه مسموم شدن بوسیله ی داروئی که بعضی از زنان او به ایشان داده اند، چنانکه بعضی از شیعیان معتقدند.

 ✳️ (عناوین بحث:)
🔵 مقدمه؛ استعمال نوع رحلت در آیات قرآن برای رسول خدا 

🔵 آیا پیامبر  کشته شده است؟

🔵 روایات سنّی

🔵1. صحیح بخاری، کتاب الجزیة و الموادعة، باب 7- باب إِذَا غَدَرَ الْمُشْرِکُونَ بِالْمُسْلِمِینَ هَلْ یُعْفَى عَنْهُمْ؟، حدیث 3169

🔵 2. صحیح بخاری (حدیث 3169 و 5777)

🔵 3. صحیح بخاری، کتاب الهبة و فضلها و التحریض علیها، باب 28- باب قَبُولِ الْهَدِیَّةِ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، حدیث 2617

🔵 4. صحیح مسلم، کتاب السلام، باب 18- باب السَّمِّ، حدیث 5834)

🔵 5. تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر والأعلام، جلد 1، ص 523

🔵 روایات شیعه

🔵 1. بصائر الدرجات، جلد 1، ص 503، حدیث 5

🔵 2. بصائر الدرجات، جلد 1، ص 503، حدیث 6

🔵 همدستی دیگران در به شهادت رساندن پیامبر

🔵 1. تفسیر عیّاشی، ج 1، ص 200، روایت 152

🔵 دارو دادن با اکراه به پیامبر

🔵 1. صحیح بخاری، کتاب المغازی، باب 83- باب مَرَضِ النَّبِىِّ - صلى الله علیه [و آله] وسلم - وَوَفَاتِهِ، حدیث 4458

🔵 2. صحیح مسلم، کتاب السلام، باب 27- بابُ کَرَاهَةِ التَّدَاوِى بِاللَّدُودِ، حدیث 5891

🔵 نظر مرحوم شیخ صدوق و مفید درباره ی کیفیت وفات معصومان

✅ نتیجه
در منابع شیعه و سنّی روایاتی دالّ بر شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوسیله ی کتف و ذراع زهرآلود گوسفندی بریان، که توسط زنی یهودی در روز خیبر به او هدیه کرده بود، وارد شده است. این روایات در منابع سنّی از نظر سندی صحیح و از نظر متنی دلالت تام بر مدعا دارند. در منابع شیعه نیز می توان به صدور آنها اطمینان پیدا کرد، چنانکه در روایت محاسن و کافی، مسموم شدن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم توسط زن یهودی، با سند صحیح روایت شده است. اما سند مورد اعتمادی از این که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توسط دو نفر از زنان خود، بوسیله ی خوردن دارو مسموم شده، در دسترس نیست. البته روایتی در منابع صحیح سنّی وجود دارد که بعضی از زنان پیامبر در زمان بیماری او، با اکراه به حضرت، دارو خورانده است (صحیح بخاری، کتاب المغازی، باب 83- باب مَرَضِ النَّبِىِّ صلى الله علیه [و آله] وسلم وَ وَفَاتِهِ، حدیث 4458 و صحیح مسلم، کتاب السلام، باب 27- باب کَرَاهَةِ التَّدَاوِى بِاللَّدُودِ، حدیث5891). اما این روایات نمی تواند مستند صحیحی برای ادعای مسموم کردن ایشان توسط فرد دارو دهنده باشد. (والله العالم بحقائق الأمور).

محمد ذکاوت صفت ـ قم ـ 18 آبان 1397 (اول ربیع الأول 1440) برگرفته از کانال ایشان

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

چرایی فراوانی یادکرد امام حسین(ع) از حضرت یحیی(ع)

امام سجاد(ع) فرمود: هنگامی که از مکه راهی کوفه شدیم؛ امام حسین(ع) پیوسته از یحیی‌بن‌ذکریا و شهادتش یاد می‌کرد. 
خَرَجنا مَعَ الحُسَینِ(ع) فَما نَزَلَ مَنزِلًا و لَا ارتَحَلَ مِنهُ إلّا ذَکَرَ یَحیَى بنَ زَکَرِیّا و قَتلَه‏ (الارشاد، ج2، ص132).

 

ولی چرا؟

این برای شباهتی است که میان آن دو هست. امام صادق(ع) دربارۀ امام حسین(ع) فرمود:
 او، سَرور جوانان شهید و سَرور جوانان بهشتى و شبیه یحیى بن زکریّاست و آسمان و زمین، بر هر دو، گریسته‌‏اند.
 فَإِنَّه‏ سَیِّدُ شَبَابِ الشُّهَدَاءِ، وَ سَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ شَبِیهُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا، وَ عَلَیْهِمَا بَکَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْض‏ (قُرب الإسناد، ص99).

 

یحیی(ع) کیست؟
او فرزند حضرت زکریا(ع) است که خدا او را در کهنسالی به وی داد (آل‌عمران:38تا40) نام او را هم خدا گذاشت (مریم:7).
از منابع اسلامى و منابع مسیحى استفاده می‌‏شود که یحیى، پسر خاله عیسى بوده است (تفسیر نمونه، ج13، ص20).
او در کودکی به مقام نبوت رسید (مریم:12)؛ البته او صاحب شریعت و کتابی جداگانه نبود و همان کتاب تورات را تبلیغ می‌کرد (تفسیر نمونه، ج13، ص23).

 

شهادت یحیى‏
غالب مورخان مسلمان، و همچنین منابع معروف مسیحى جریان شهادت او را چنین نقل کرده‌‏اند:
هرودیس، پادشاه هوسباز فلسطین، عاشق هیرودیا دختر برادر خود شد؛ برای همین تصمیم به ازدواج با او گرفت! این خبر به یحیای پیامبر رسید، او با این ازدواج نامشروع و حرام مخالفت کرد.
سر و صداى این مساله در تمام شهر پیچید و به گوش آن دختر رسید، او که یحیى را بزرگترین مانع راه خویش می‌‏دید تصمیم گرفت در یک فرصت او را از سر راه بردارد. 
به دلباختۀ خود گفت: من هیچ چیز جز سر یحیى را از تو نمی‌‏خواهم! هیرودیس که دیوانه‌‏وار به آن زن عشق می‌‏ورزید بی‌توجه به عاقبت این کار، تسلیم شد و چیزى نگذشت که سر یحیى را نزد آن زن بدکار حاضر ساختند؛ ولی عواقب دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت (تفسیر نمونه ج13، ص29تا30).

 

امام حسین(ع) می‌‏فرمود:
از نشانه‌‏هاى‏ پستى دنیا نزد خدا، این است که سرِ یحیى بن زکریا علیه السلام را براى زنى بدکاره از بدکاره‌های بنى اسرائیل، هدیه بردند.
مِن هَوانِ الدُّنیا عَلَى اللّهِ أنَّ رَأسَ یَحیَى بنِ زَکَرِیّا علیه السلام اهدِیَ إلى بَغِیٍّ مِن بَغایا بَنی إسرائیلَ (الارشاد، ج2، ص132). 

 

این اسناد نشان می‌دهد چرایی یادکرد امام حسین(ع) از حضرت یحیی و شهادت او برای توجه‌دادن به این نکته است که دنیاپرستان، او را نیز مانند یحیی، برای رسیدن به دنیای پَست و حرام؛ ناجوانمردانه به شهادت خواهند رساند.


در کتاب کامل‌الزیارات فصلی با این عنوان وجود دارد: بُکاء السماء و الأرض على قَتل الحسین(‏ع) و یحیى بن زکریا(ع)؛ یکی از روایاتش این است:


امام صادق(ع) فرمود: قاتل یحیی و قاتل حسین(ع)، از راه نامشروع به دنیا آمده بودند.
کَانَ قَاتِلُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا وَلَدَ زِنًا وَ قَاتِلُ الْحُسَیْنِ ع وَلَدَ زِناً (ص77)

 

کانال تلگرام : 

۱ نظر
امید پیشگر

دربارۀ امام جواد(ع)

امام محمدبن‌علی(ع)، ملقب به جواد، تقی و ابن‌الرضا است. برخلاف باور رایج که ولادت حضرت را 10 رجب می‌دانند آن حضرت در 15 ماه رمضان چشم به جهان گشود.
پنج سال از عمر شریفش می‌گذشت که پدرش امام رضا(ع) را به خراسان بردند. هفت سال و چند ماه داشت که پدر را به شهادت رساندند و او عهده‌دار امامت شد.
سال 211ه‍ زمانی که حضرت 16 سال داشت مأمون او را از مدینه به بغداد فراخواند و دخترش اُم‌ّفضل را به ازدواج ایشان درآورد. حضرت، مدت کمی در بغداد ماند سپس به مدینه بازگشت.
دوران مأمون در سال 218ه‍ به پایان رسید و برادرش، معتصم، بر سرکار آمد. 
روزهای نخستِ محرمِ سال 220ه‍ بود که معتصم، حضرت را به بغداد فراخواند و ایشان به همراه اُمّ فضل به سمت عراق حرکت کردند. رفتند که برگردند؛ بچه‌ها را نبردند.
دو روز مانده به پایان محرم، وارد بغداد شدند. حکومتیان، حدود ده ماه، حضرت را آنجا نگه داشتند.
معتصم به واسطۀ جعفر، پسر مأمون، اُمّ فضل را واداشت تا امام را به شهادت برساند. پس از صدور فرمان و قطعی کردن آن برای اینکه انگشت اتهام به سوی او دراز نشود دو هفته قبل از اجرایی‌شدن توطئه، بغداد را به مقصد سامراء ترک کرد و رفت. آن زن هم با انگوری مسموم، امام جواد(ع) را مسموم کرد به شهادت رساند. 

نزدیک به دو ساعت از طلوع آفتاب یازدهم مرداد* گذشته بود که شهادت حضرت رخ داد، در جایی که حتی یک فرزند او نیز حضور نداشت.

جَاءَ أَبُو الْحَسَنِ مذعوراً (ذعر: خوّف) حَتَّى جَلَسَ فِی حِجْرِ أُمِّ‌موسی، عمة ابیه، فَقَالَتْ لَهُ: مَا لَکَ؟ فَقَالَ لَهَا: مَاتَ أَبِی وَ اللَّهِ السَّاعَةَ.

امام جواد(ع)در میان امامان(ع) کوتاه‌ترین عمر را داشت (195-220 ه‍) و در آخرین روز ماه ذی‌القعده در سن 25 سالگی به شهادت رسید.

پیکر پاکش را پس از تجهیز، در قبرستان قریشِ بغداد(کاظمین کنونی) پشت قبر جد گرامی‌اش امام کاظم(ع) به خاک سپردند.

اینکه مرحوم شیخ مفید (د. 413ق) می‌نویسد: «و قیل إنه مضى مسموما و لم یثبت بذلک عندی خبر فأشهد به‏» (الارشاد، 2/295) معنایش این است: گفته شده آن حضرت را با سَم به شهادت رساندند؛ اما من در این باره دلیلی که از نظر من، معتبر باشد نیافتم تا بر اساس آن، خبر یادشده را تأیید کنم. پس این سخن هرگز به معنای انکار شهادت امام جواد(ع) از سوی شیخ مفید(ره) نیست؛ بلکه این نوعی سکوت و عدم اظهار نظر در این باره است و نه انکار.

السلام علیک یا أبا جعفر محمد بن علی البَرّ التقی الإمام الوَفی؛ السلام علیک یا ولی الله؛ السلام علیک یا رحمة الله؛ السلام علیک ما بَقِیَتْ و بَقِیَ اللیلُ و النهار و رحمة الله و برکاته.
_____________________________
* ... این روز به محاسبه نجومی برابر با یازدهم مرداد سال 214 خورشیدی (11/5/214)، مطابق با دوم اوت 835 میلادی است(زمانی قمشه ای، کتاب هیئت و نجوم اسلامی، ص341).

 

کانال تلگرام : 
 

۱ نظر
امید پیشگر