پیشگر

مقالات، واکاوی ها و دیدگاه های پژوهشی امید پیشگر

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حدیث» ثبت شده است

درنگی انتقادی در روایت شیعه و محب

نقل است: پس از آن که امام رضا(ع) به ایران آمدند گروهی برای دیدار با آن حضرت خود را به محل زندگی ایشان رساندند و چون خود را شیعۀ علی(ع) معرفی کردند حضرت آنها را نپذیرفت و این درخواست و نپذیرفتنِ هرروزه تا دو ماه به درازا کشید و در پایان، حضرت آنها را پذیزفت و به آنها فهماند که چون رفتار شما با شیعه علی(ع) نمی‌خواند؛ شما در نهایت مُحِب و دوستدار او هستید و نه شیعۀ او.

 

بررسی اعتبار سند و منبع این روایت

این روایت، در تفسیر منسوب به امام عسکری(ع) آمده (ص312-314) آمده و از آنجا به کتابهای احتجاج، البرهان و بحار الأنوار راه پیدا کرده است.

تفسیر یادشده کتابی است که به دلیل راویان ناشناخته‌ای که دارد و نیز مشکلات اساسی در محتوایش، ضعیف شمرده می‌شود (ر.ک به تاریخ حدیث شیعه، طباطبایی، ج1، ص357). افزون بر این بی‌اعتمادی که بر همۀ کتاب سایه افکنده است؛ نویسنده، روایت مورد نظر را هم بی‌هیچ سندی نقل کرده است. این یعنی نهایت ضعف سندی برای یک روایت. بیفزایم که این متن یا مشابه آن، به شکل مُسند، در منبع دیگری نیز نیامده است تا بتوان از آن راه، کاستی سندی‌اش را جبران کرد. بی‌اعتنایی محدثان نامدار و کهن شیعه به این روایت را هم نباید نادیده گرفت.

 

بررسی اعتبار محتوایی این روایت

با درنگ در این روایت، به ویژه رفتاری که از امام رضا(ع) با مردمی عادی و دلبسته به ایشان، گزارش می‌کند؛ اینکه آنها را شصت‌بار از در خانۀ خود براند تنها برای آن که آنها باوری دقیق و عمیق به یک آموزه نداشتند و یا در کاربرد یک واژه به‌جای واژه‌ای دیگر اشتباه می‌کردند؛ با شناختی که ما از پیشوایان دین (ع) داریم نمی‌سازد.

 

اشکالی دیگر  به محتوای این روایت

افزون بر اشکالی که در محتوای این روایت، نشان دادیم (برگرداندن شصت‌بارۀ گروهی از مردم عوام و علاقه‌مند به دیدار، از سوی امام رضا علیه‌السلام)؛ این اشکال هم چشم‌گیر است که آنها پس از ورود، محضر امام(ع) سلام عرض کردند؛ ولی امام، جواب سلام آنها را نداد (فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ، فَلَمْ یَرُدَّ عَلَیْهِم).

در حالی که دادنِ جوابِ سلام از واجبات مسلّم است که هم قرآن به آن دلالت دارد: وَ إِذٰا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهٰا أَوْ رُدُّوهٰا (نساء:86) و هم روایات. پیامبر(ص) فرمود: السَّلَامُ تَطَوُّعٌ وَ الرَّدُّ فَرِیضَةٌ (کافی، ج2، ص644) و استثنایی هم ندارد. حتی بر نمازگزاری که در حال اقامه نماز است نیز واجب است که جواب سلام را بدهد؛ مگر آن که سلام، واقعی نباشد (موسوعه امام خوئی، ج15، ص487) . در وجوب جواب سلام؛ چه در حال نماز و چه در غیر آن اختلافی وجود ندارد (حدائق، ج9، ص67).

 

یکی از معیارهای نقد حدیث، مخالفت آن با آموزه‌های مسلّم آیات و روایات؛ مانند همین، واجب‌بودنِ جوابِ سلام است.

بر این پایه، روایتی که خلاف این را گزارش کند؛ پذیرفتنی نیست؛ دست‌کم آن بخشش. گرچه همین اندازه هم، اصل اعتبار آن روایت را مخدوش کرده و اگر مانند روایت مورد بحث، تعداد این مشکلات فزونی یابند نمی‌توانیم آن روایت را صادره از معصوم(ع) بدانیم.

 

نمونۀ دیگر از این دست، نقلی مشهور است که می‌گوید: عمر و ابوبکر به حضرت فاطمه(س) سلام کردند و حضرت، جواب سلام آنها را نداد (سَلَّمَا عَلَیْهَا فَلَمْ تَرُدَّ عَلَیْهِمَا). همین اشکال محتوایی که گفتیم بر این روایت هم وارد است؛ یعنی نمی‌توانیم دست‌کم این بخش از آن را بپذیریم. روایتی که تنها شیخ صدوق آن را نقل می‌کند و از نظر سندی هم ضعیف است (علل الشرائع، ج1، ص187).

 

جمع‌بندی

نمی‌توان این روایت را صادرشده از معصوم(ع) دانست و به آن، به عنوان روایت امام رضا(ع) استناد کرد.

سوگمندانه برخی گویندگان و نویسندگان با استناد به این روایتِ نامعتبر، ناجوانمردانه و به ناحق، به شیعیان تلقین می‌کنند که خود را شیعه ندانند.
 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

دربارۀ حضرت زینب سلام الله علیها

الف. داشته‌های ما دربارۀ حضرت زینب(س) 

داشته‌های پذیرفتنیِ ما دربارۀ حضرت زینب(س) به این گستردگی که برخی می‌پندارند و می‌گویند نیست. تاریخ ولادت و رحلت، چرایی وفات، محل دفن و برخی دیگر از آنچه که دربارۀ آن بانوی عظیم‌الشأن می‌گویند؛ یا گمان و احتمال است؛ چون مدرک معتبری ندارد و یا ساختگی است؛ چون هیچ مدرکی برای آنها در دست نیست؛ مانند نمونه‌های زیر:

 

1. امام حسین(ع) به زینب(س) فرمود: خواهرم مرا در نماز شب، فراموش نکن.
2. زینب(س) شب یازدهم یا در برخى منازلِ راه شام، نماز شبش را نشسته خواند.
3. زینب(س) هنگامى که به مدینه بازگشت، شوهرش، عبداللّه، او را نشناخت.
4. زینب(س) رو به جسد برادر گفت: «آیا تو پسر پدر  منى؟»  آن گاه گفت: «خداوند! این قربانى اندک را از ما بپذیر.»
5. زینب(س) سرش را به چوب مَحمل زد و اشعارى خواند که با این بیت، آغاز می‌شود: «اى هلالى که کامل نشد.»
6. زینب(س) در کودکى آرام نمی‌گرفت. قنداقۀ او را در دامن حسین(ع) گذاشتند و آرام شد. (برای دیدن این نمونه‌ها و بیشتر، بنگرید به  دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج‏8، ص420 تا 430)

 

خاستگاه این سخنان نامعتبر، گاه کتابهای نامعتبری مانند «وفیات الأئمه» و «اخبار الزینبات» است و گاه سخنان ساختگیِ برخی گویندگان و نویسندگان.

 

در برابر این گفته‌های نامعتبر، گزارش‌هایی وجود دارد که از اعتبار قابل قبولی برخوردارند؛ مانند:

1. سخنرانى زینب(س) در میان کوفیان‏؛ أمالی شیخ مفید، ص321.
2. ماجرای رویارویی زینب(س) با ابن‌زیاد؛ الارشاد، 2/115.
3. گفت‌و‌گوی تند زینب(س) و یزید؛ الارشاد، 2/121.
4. سخنرانى زینب(س) در مجلس یزید؛ الملهوف، ص215.

 

ب. دربارۀ کتاب «اخبار الزینبات»

بخشی از اخباری که امروز دربارۀ حضرت زینب(س) گفته می‌شود تنها مدرکش، کتاب «اخبار الزینبات» است. 

کتاب، گزارشی است تاریخی از احوال حضرت زینب کبری(س) و معرفی اجمالی چندین تَن از زنان سادات و غیر سادات که نام آنها زینب می‏‌باشد. بعضی از این زنان، فرزندان پیامبر(ص) و بعضی از آنها جزء زنان پیامبر(ص) و برخی دیگر از آنها از فرزندان ائمه(ع) و بعضی دیگر از آنها از غیر هاشمیات‌‏اند. بیشترین مباحث کتاب، مربوط به حضرت زینب کبری، دختر حضرت علی (ع) و زندگی، وفات و مزار اوست.

کتاب اخبار الزینبات را به یحیی بن حسن عُبُیدلی (م 277ق) دانشمند شیعی، صاحب کتاب «نسب آل ابی طالب» (رجال نجاشی، ش1189) نسبت داده‌اند؛ اما این نسبت درست نیست. پژوهشگر ارجمند آقای سیدحسن فاطمی در مقالۀ «بررسی اعتبار کتاب اخبار الزینبات» ساختگی‌بودن این کتاب را نشان داده است.

 

ج. نقد خبری دربارۀ حضرت زینب(س)

اخبارِ نامعتبر را جز برای پژوهش و بررسی، نباید نقل کرد. مهم‌ترین دلیلِ آن از نظر بنده، برداشتهای نچسب و نادرست برخی، از این اخبار و بعد انتساب آن به دین است. اینجا تنها به یک مورد بسنده می‌کنم. دربارۀ حضرت زینب(س) گویند:

«هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّش رسول خدا(ص) برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت در حالی‌که برادرش حسن(ع) در سمت راست و برادر دیگرش حسین(ع) در سمت چپ و پدرش امیرمؤمنان(ع) پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، امام على(ع) پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کرد. یک‌بار امام حسن(ع) چرایی این کار را از پدر پرسید؟ امام پاسخ داد: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند.» (وفیات الائمة، 435، زینب الکبری، 22، تراجم أعلام النساء، 2/169، ...)

 

می‌گویم:
1. عُمرِ این خبر به صد سال هم نمی‌رسد؛ یعنی اثری از آن در منابع اولیه و ثانویه و حتی بیش از یک قرنِ گذشته دیده نمی‌شود.
2. خبر، فاقد سند است و جز «یحیی مازنی» نام دیگری در سند وجود ندارد.
3. محتوای خبر، عادی به نظر نمی‌رسد به ویژه آن که چنین روشی را در زندگی آن بانو و حتی حضرت فاطمه(س) نیز نمی‌‌بینیم. 

 

چه بسیار کسانی که با استناد به چُنین اخبارِ نامعتبر، بایدها و نبایدهایی را به نام دین، وارد زندگی مردم کرده به آنها توصیه می‌کنند برای دینداری بهتر باید اینگونه باشند.

 

کانال تلگرام : 

۱ نظر
امید پیشگر

رنجاندن همسر، مانع قبولی هر عبادتی

پیامبر(ص) فرمود:

هر زن که با زبان خود، شوهرش را بیازارد، اگر چه روزها را روزه بگیرد و شب‏ها را عبادت کند و بنده‌‏ها آزاد سازد و اسبان تیزتگ، در راه خدا تجهیز کند؛ خدا، از او هیچ توبه و فدیه‏ و عمل نیکى را نمی‌پذیرد و او از نخستین کسانى است که وارد آتش می‌شوند؛ مگر آن که شوهرش را راضى کند؛ همچنین، اگر مرد به زنش ستم کند.

 

أیما امْرَأَةٍ آذَتْ زَوْجَهَا بِلِسَانِهَا، لَمْ یقْبَلِ اللهُ مِنْهَا صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُرْضِیهُ، وَ إِنْ صَامَتْ نَهَارَهَا وَ قَامَتْ لَیلَهَا وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ حَمَلَتْ عَلَى جِیادِ الْخَیلِ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَ کَانَتْ فِی أَوَّلِ مَنْ یرِدُ النَّارَ، وَ کَذَلِکَ‏ الرَّجُلُ إِذَا کَانَ لَهَا ظَالِماً. (من لایحضره الفقیه، ج4، ص14)

 

از این روایت دانسته می‌شود:
1. نارضایتی همسر؛ چه مرد از زن و چه زن از مرد، جلوی قبولی هر عبادتی که انسان به آن دست بزند؛ حتی نماز واجب را می‌گیرد؛ یعنی آن را بسیار کم‌ارزش می‌کند.


2. منظور از نارضایتی در این روایت، ناراحتی و دلخوری همسر، از ستم شریک زندگی‌اش در حق اوست. گاه او ستمی نکرده ولی این به دلایلی ابراز نارضایتی می‌کند. بنابراین  اگر ستمی در کار نبود و همسر، بی‌جهت و از سربهانه‌گیری، اوقات تلخی کرد و خود را ناراضی نشان داد؛ چنین حالتی از موضوع روایت بیرون است؛ یعنی این نوع نارضایتی، مانع قبولی عبادت نیست.


3. هر گونه ستم به همسر که موجب رنجش او شود؛ هر گونه عبادت و کار نیک انسان را از درجۀ قبول می‌اندازد.


4. راضی‌‌کردن همسر، با دلجویی و گرفتن حلالیت از او، شدنی است.

 

گفتنی است: در راضی‌کردن و یا راضی نگه‌داشتن همسر و یا هر کس دیگر، نباید دست به کار حرامی بزنیم. گاه، آن دیگری؛ رضایت خود را مشروط به انجام گناهی از سوی ما می‌کند؛ مانند: قطع رابطه با مادر. در چنین مواقعی، ما حق نداریم رضایت مخلوق را با خشم خدا، به دست آوریم. یا باید از راه حلال این کار را انجام دهیم یا به نارضایتی او اهمیت ندهیم.

 

پیامبر(ص) فرمود:
رضایت مردم را با نارضایتی خدا، به دست نیاورید.
لَا تَطْلُبَ سَخَطَ الْخَالِقِ بِرِضَا الْمَخْلُوق‏ (خصال، ص543).

 

کانال تلگرام : 
 

۰ نظر
امید پیشگر

وظیفۀ ما در جُستن روزی

سَدیر از امام صادق(ع) پرسید: وظیفۀ یک نفر در جُستن روزی چیست؟

امام به او پاسخ داد: إِذَا فَتَحْتَ بَابَکَ، وَ بَسَطْتَ بِسَاطَکَ، فَقَدْ قَضَیْتَ مَا عَلَیْکَ (کافی، 5/79).

همین‌ که در دُکانت را باز و بساطت را برای فروش پَهن کنی، وظیفه‌ات را در جُستن روزی انجام داده‌ای؛ یعنی تا اینجایش با تو است و از اینجا به بعدش با خدا که روزی تعیین‌شدۀ تقسیم‌شده را از راهی که خود می‌داند به دستت برساند. 

این قانون در کارهای دیگر؛ مانند مسافرکشی و پزشکی؛ البته با شکل و شمایل خودشان نیز جاری است که هر کس با تلاش، خود را در معرض دریافت روزی قرار دهد و از آنجا به بعدش را به خدا واگذار کند.

آقایی می‌گفت: کنار میدان تجریشِ تهران در کنار دستفروشان دیگر، بساطی داشتم و مانند آنها با داد و فریاد، رهگذران را به خریدن اجناسم دعوت می‌کردم. در میان ما یکی بود اصلاً داد و فریاد نمی‌کرد؛ مثل بچه‌های خوبِ کلاس، روی صندلی‌اش می‌نشست و به مردم نگاه می‌کرد گاهی جنسی هم می‌فروخت. روزی طاقت نیاوردم و از او پرسیدم: تو چرا مثل ما داد نمی‌زنی؟ نگاهی به من کرد و گفت: همۀ شما خَرید! دادزدن نمی‌خواهد؛ تا اینجایش که بیاییم و بساطی پهن کنیم با ماست؛ بقیه‌اش با خدا.

کانال تلگرام : 
 

۰ نظر
امید پیشگر

نوروز و دعای تحویل سال، در روایات

برای نوروز و اعمال آن، پیشینه‌ای در منابع روایی نخستین نیافتم. گرچه علامه مجلسی(ره) اشاره‌ای به وجود برخی اعمال در کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی(ره) دارد (بحار، 56/101)؛ ولی این روایت در آن نیست و اساساً، مصباح المتهجد، چیزی دربارۀ نوروز ندارد.


بحث جدی در این باره از زمان علامه مجلسی(ره) رخ نموده است. او نزدیک به پنجاه صفحه دربارۀ نوروز، روایت نقل کرده و سخن گفته است (بنگرید به بحار الأنوار، چاپ بیروت، 56/91-124)؛ ولی در کتاب زاد المعاد که در آن بنا دارد روایاتی را بیاورد که از نظر خود او صحیح و معتبر است، به سه نقل، بسنده می‌کند(ص 326-328):

 

نقل نخست، روایت مُعَلَّی‌‌بن‌خُنَیس است. در این روایت، که علامه مجلسی، سند آن را معتبر می‌داند امام صادق(ع)، پس از سخن دربارۀ نوروز، اعمالی برای آن می‌شمارد: غسل، پوشیدن پاکیزه‌ترین لباس، خوشبوکردن خود، روزه، چهاررکعت نماز با دستوری ویژه و دعایی در پس آن.

 

می‌گویم: شباهت در متن و راوی آخر (معلی‌بن‌خنیس) و امامی که روایت از او نقل شده است نشان از یگانگی میان این روایت و روایت بحار (56/91) دارد. با این فرق که علامه، در بحار، سند را آورده است و در اینجا (زادالمعاد)؛ نه. بررسی سند این روایت، در بحار، نشان می‌دهد که سند، از اعتبار کافی برخوردار نیست و چون متن، روایت مؤیدی در متون کهن ندارد، نمی‌توان به آن اطمینان کرد و آن را مبنای عمل قرار داد.

 

نقل دوم، دعایی است که سفارش شده آن را به هنگام تحویل سال، بسیار (برخی گفته‌اند: 360 بار) بخوانید. متن این دعا را دو گونه روایت کرده‌اند:
1. یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ.
2. یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ.

 

گفتنی است: علامه مجلسی این نقل را بی‌سند و به تصریح خود، از کتابهای غیرمشهور می‌آورد.

 

نقل سوم، دعایی است که سفارش شده به شمارۀ روزهای سال خوانده شود:
اللَّهُمَّ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِیدَةٌ وَ أَنْتَ مَلِکٌ قَدِیمٌ أَسْأَلُکَ خَیْرَهَا وَ خَیْرَ مَا فِیهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهَا وَ شَرِّ مَا فِیهَا وَ أَسْتَکْفِیکَ مَؤُنَتَهَا وَ شُغْلَهَا یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ.

 

می‌گویم: سند و مدرک معتبری که با آن بتوان نقل دوم و سوم را به پیشوای معصوم، نسبت داد در دست نیست. بر این پایه، خواندن این دعاها که متنشان درست است، به شرطی که آنها را به پیشوای معصوم نسبت ندهیم، جایز و بدون اشکال خواهد بود.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر