انواع بحثهای سیاسی انتخاباتی
1- سخنگفتن در جمع موافقان و معرکهگرفتن در بین ایشان و تأییدگرفتن از آنها.
2- هدایت دیگرانی که از شما حرفشنوی دارند.
3- یکی به دو کردن با دگراندیشان یا مخالفان.
این سومی چیزی شبیه کشیدن اعصاب، روی دیوار سیمانی است؛ چون خواهید دید یکِ شما را به ده، بلکه صد پاسخ میگویند به اضافۀ انکار یا ایجاد تردید در اصل دین و ملیت شما و آنچه در این نوع تقریباً نیست یا به زحمت یافت میشود یک بحث منطقی آبرومندانه است.
بنابراین انسان عاقل خود را درگیر چنین بحثی نمیکند؛ مگر آنکه به این فحش و سایشِ عصبی، علاقهمند باشد یا این بحثهای بیاثر را وظیفه(!) بداند.
تعهد و تخصص
فرض کنید نیاز فوری به یک جراحی قلب باز دارید و فقط دو جراح آماده هستند سینۀ شما را شکافته، قلبتان را مداوا کنند و الآن هم منتظر انتخاب شمایند.
با اینکه هر دو متخصصاند؛ اما یکی در عمل از تخصص و تجربۀ چندانی برخوردار نیست؛ ولی در عمل به اعمال مذهبی به ویژه رعایت حلال و حرام پرآوازه است. دیگری نامسلمانی است که حتی جهت قبله را هم نمیداند؛ اما در جراحی قلب، شهرتی جهانی دارد؛ شما قلبتان را به کدام میسپارید؟
اولی منتخب کسانی است که تعهد(به معنایی که گذشت) را مقدم بر تخصص میدانند و دومی برگزیدۀ آنانی است که تخصص(کاربَلَدی) برایشان اولویت دارد.
حضور کارگزارانی متخصص اما کمتعهد در بین کارگزاران امام علی(ع) به مانند زیاد بن ابیه، منذر بن جارود و نعمان بن عجلان نشان میدهد که برخلاف علاقه و یا باور برخی، از نظر پیشوایان دین، اولویت با تخصص است. (ر.ک به دانشنامۀ امیرالمؤمنین ع، ج13، ص10)
بیشک تعهد هم مهم است؛ اما در گام دوم.
بله؛ اگر کسی پیدا شد که هم در تخصص و هم در تعهد ممتاز بود همانند مالک اشتر، تردیدی در انتخاب و انتصاب او نیست.
اصلح و افسد
معرفی این شش بزرگوار از سوی شورای محترم نگهبان به این معناست که این شش نفر برای رئیس جمهور شدن صلاحیت دارند. بر این اساس کسی حق ندارد یکی از این افراد را فاقد صلاحیت و بدتر از آن، فاسد و فاقد صلاحیت بداند و مردم را از رأی دادن به او منع کند.
شگفت؛ بلکه اسفناکتر اینکه برخی همه را فاسد دانسته و در توجیه شرکت خود در انتخابات، با قیافه و لحنی که از آن لطف کردن میبارد، سخن از دفع افسد به فاسد میگویند!
حق این است که بر اساس قانون، افراد احراز صلاحیت شده؛ همگی صلاحیت دارند و هر کس، به هر کدام از ایشان، به هر دلیلی رأی دهد؛ انتخاب او محترم است و عمل او از سوی نظام و طرفداران نظام، شایستۀ تقدیر.
بله؛ عقل حکم میکند که انسان بین صالحین اصلح را انتخاب کند؛ مردم نیز همین کار را میکنند؛ اما به چه دلیل کسی را که من بر اساس گرایش و باورم اصلح میدانم دیگران نیز باید اصلح بدانند؟
«مهم»، شرکت در انتخابات است و «اهم»، قدرشناسی از شرکت کنندگان و بالاتر از همه دانستن قدر این مردم از سوی مسئولان نظام.
اصلح
رئیس جمهور در ایران، نفر اول قوۀ مجریه است؛ بنابراین کسی برای تصدی این پُست، اصلح است که از توان مدیریت اجرایی بالاتری برخوردار باشد.
تردیدی در کاستیها نیست؛ اما دلیل انتخاب، داشتهها و توانائیهاست؛ باید دید معدلِ قوّت و ضعفهای چه کسی از بقیه بالاتر است.
به نظر بنده (با ادای احترام به نظر دیگران) در بین این شش بزرگواری که صلاحیتشان برای رئیس جمهور شدن احراز شده است؛ کسی که در عملْ ثابت کرده معدلی بسیار بالاتر از دیگران، در مدیریت کلان دارد آقای قالیباف است.
او تا کنون چندین مدیریت کلان را برعهده داشته است و در مجموع توانسته معدل بالا و قابل قبولی از خود ارائه دهد.
در آخرین مورد، او 12 سال است که توانسته تهران را به شایستگی اداره کند؛ تهرانی که خود کشوری است در مقیاس کوچک.
دیگر بزرگواران یا چنین سابقهای را ندارند و به صِرفِ احتمالِ موفقیتْ نمیتوان کاری چنین مهم و خطیر را به آنها سپرد؛ یا اگر دارند از نظر بنده معدلشان مقبول نیست.
تنها کسی که هم مدیریتِ کلانِ مدتداری را به شایستگی تجربه کرده و هم از معدل بسیار خوبی برخوردار است آقای قالیبلاف است.
این نظر من به عنوان یک نفر رأی دهنده است؛ به انتخاب دیگران احترام میگذارم و «هیچ» بحثی با دیگراندیشان و مخالفان ندارم.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.