پیرو یادداشت قبل
23 صفحه از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دربارۀ «ابن تیمیه» است که میتواند شناختی کوتاه؛ اما درستی از او به ما بدهد. آنچه در پی میآید بخشهایی از آن است:
1ـ ابن تیمیه با استدلات عقلی بدون تکیه بر قرآن و حدیث [= مستقلات عقلی] مخالف است و عقل را فقط در جایی معتبر میداند که با قرآن و حدیث معارض نباشد. او میگوید حتی در اصول دین هم باید به کتاب و سنت رجوع کرد. (ص8 از 23). از نظر او اگر استدلال عقلی هم برای اثبات خالق لازم باشد، استدلالی است که قرآن کرده و دلایل دیگر ارزش ندارد. (ص21)
2ـ او همۀ صفات و افعالی را که برای خداوند در قرآن ذکر شده است، صحیح و درست میداند و تأویل آن را جایز نمیشمارد [پس اگر قرآن گفته است: «ید الله» مرادش دست خداست نه قدرت الهی] و برای فرار از تهمت تشبیه میگوید: همۀ این صفات درست و برحق است؛ اما کیفیت آن مجهول است. (ص9)
3ـ ابن تیمیه تأویل به معنی اصطلاحی متأخران را در قرآن روا نمیدارد. (ص11)
4ـ دو مبنای مهم ابن تیمیه عبارتند از: پیروی از سلف و توافق ظواهر قرآن و حدیث با عقل. (همان)
5ـ او منکر فلسفه و منطق است و کتابی دارد به نام «الرد علی المنطقیین». (ص18)
6ـ وی قیاس منطقی و برهان را نیز مفید علم نمیداند و آن را نمیپذیرد. (ص19)
از این مقدار به روشنی پیداست که ابن تیمیه شدیداً ظاهرگراست. از نظر او، در تعارض عقل و نقل(هر چه که باشد) همیشه این عقل است که باید زانو زده و در برابر ظاهر، کرنش کند. برای همین است که ابن تیمیه به هیچوجه، تأویل ظواهر را نمیپذیرد.
به نظر میرسد او چون از سر ناچاری عقل را پذیرفته است در تعریف کارکرد آن دچار مشکل شده است و در نهایت آن را ملزم کرده با تمام ظواهر بسازد؛ ظواهری که گاه خودشان در تضاد جدی هستند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.