حسن بن علی وَشّاء میگوید: امام رضا(ع) به من فرمود:
هنگام خارجشدنم از مدینه به سوی طوس، «جَمَعْتُ عِیَالِی وَ أَمَرْتُهُمْ أَنْ یَبْکُوا عَلَیَّ حَتَّى أَسْمَع» : خانوادهام را جمع کردم و به آنها گفتم: برای من گریه کنید تا من بشنوم.
آنگاه دوازده هزار دینار بینشان تقسیم کردم و به آنها گفتم: «إِنِّی لَا أَرْجِعُ إِلَى عِیَالِی أَبَداً» : من دیگر نزد شما باز نخواهم گشت. (إعلام الوَرَی، 325)
شیخ صدوق(ص) نقل میکند: دِعبل بن علی خُزاعی در مرو، خدمت امام رضا(ع) رسید. عرض کرد: یا ابن رسول الله! قصیدهاى سرودهام و سوگند یادکردهام که براى کسی قبل از شما نخوانم. حضرت فرمود: بخوان. دعبل شروع کرد بخواندن تا رسید به این بیت:
«وَ قَبْرٌ بِبَغْدَادَ لِنَفْسٍ زَکِیَّةٍ تَضَمَّنَهَا الرَّحْمَنُ فِی الْغُرُفَاتِ»
و قبرى در بغداد از آنِ نفسى پاک است که خداى رحمان آن را در غرفههاى بهشت جاى داده است.
در این هنگام امام رضا(ع) فرمود:
در اینجا دو بیت به قصیدهات بیفزایم تا کامل شود؟
دعبل عرض کرد: یا ابن رسول اللَّه بفرمایید.
حضرت این دو بیت را اضافه کرد:
«وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَةٍ تَوَقَّدُ فِی الْأَحْشَاءِ بِالْحُرُقَاتِ»
و قبرى دیگر در طوس است؛ وا مصیبتا بر آن قبر که مصیبت آن بر دلها و جگرها آتش مىنشاند.
«إِلَى الْحَشْرِ حَتَّى یَبْعَثَ اللَّهُ قَائِماً یُفَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَ الْکُرُبَات»
تا روز محشر، تا آن که خدا، قائم را برانگیزد و غمها و اندوهها را از ما بردارد.
دعبل گفت: یا ابن رسول اللَّه! این قبر، متعلّق به کیست؟ فرمود:
«قَبْرِی» : قبر من است.
و بعد فرمود: روزگارى نمىگذرد که طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من مىشود. آگاه باش! هر کس مرا در زمان غربتم در طوس زیارت کند او روز قیامت با من در درجۀ من خواهد بود در حالى که خداوند او را آمرزیده است. (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص263-264)
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.