عشق و دلدادگی زن نسبت به شوهرش، چیز عجیبی است که گاه برترین انسان شناسان را هم به شگفت وامی دارد. در این رابطۀ نورانی، زن گرچه زن نقش دلبری دارد؛ اما دلباختگی اش بیشتر است. دلدار و پناه و تمام هست و بودش می شود شوی اش. وای اگر لطمه ای ببیند او یا اینکه پر کشیده برود از پیشش، تمام هست خود را به باد رفته می بیند؛ غم غربت و بی کسی می کُشد او را. نه پدر نه برادر نه پسر هیچ کس جای او را نمی گیرد. چقدر این غصه سخت است.
پیامبر خدا ص از نبردی بازگشت. زنان، پیش آمدند و از کشتههایشان پرسیدند. زنى نزدیک شد و گفت: اى پیامبر خدا! فلانى چه شد؟ پیامبر ص فرمود: او چه نسبتى با تو داشت؟ گفت: پدرم بود. فرمود: خدا را سپاس بگزار و إنّا لِلّه بگو که او به شهادت رسید. آن زن چنین کرد. گفت: اى رسول خدا! فلانى چه شد؟ فرمود: او با تو چه نسبتى داشت؟ گفت: برادرم بود. فرمود: خدا را ستایش کن و انا لله بگو که او هم به شهادت رسید. آن زن، باز هم حمد کرد و استرجاع گفت. سپس گفت: اى رسول خدا! فلانى چه شد؟ فرمود: او چه نسبتى با تو داشت؟ گفت: همسرم بود. فرمود: «حمد خدا را به جاى آور و انا لله بگو که او نیز شهید شد. زن گفت: واویلا. پیامبر خدا فرمود: گمان نمىبردم که زن، شوهرش را تا این اندازه دوست داشته باشد، تا این که این زن را دیدم. (کافی، 5/506)
در ماجرایی شبیه به همین، وقتی زن از شهادت شوهرش آگاه شد دستها را روی سر گذاشت و شیون کرد. رسول خدا ص فرمود: براى زن، هیچ چیزى با شوهر، برابرى نمى کند. (همان)
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.