پیشگر

مقالات، واکاوی ها و دیدگاه های پژوهشی امید پیشگر

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روایات» ثبت شده است

دربارۀ حضرت زینب سلام الله علیها

الف. داشته‌های ما دربارۀ حضرت زینب(س) 

داشته‌های پذیرفتنیِ ما دربارۀ حضرت زینب(س) به این گستردگی که برخی می‌پندارند و می‌گویند نیست. تاریخ ولادت و رحلت، چرایی وفات، محل دفن و برخی دیگر از آنچه که دربارۀ آن بانوی عظیم‌الشأن می‌گویند؛ یا گمان و احتمال است؛ چون مدرک معتبری ندارد و یا ساختگی است؛ چون هیچ مدرکی برای آنها در دست نیست؛ مانند نمونه‌های زیر:

 

1. امام حسین(ع) به زینب(س) فرمود: خواهرم مرا در نماز شب، فراموش نکن.
2. زینب(س) شب یازدهم یا در برخى منازلِ راه شام، نماز شبش را نشسته خواند.
3. زینب(س) هنگامى که به مدینه بازگشت، شوهرش، عبداللّه، او را نشناخت.
4. زینب(س) رو به جسد برادر گفت: «آیا تو پسر پدر  منى؟»  آن گاه گفت: «خداوند! این قربانى اندک را از ما بپذیر.»
5. زینب(س) سرش را به چوب مَحمل زد و اشعارى خواند که با این بیت، آغاز می‌شود: «اى هلالى که کامل نشد.»
6. زینب(س) در کودکى آرام نمی‌گرفت. قنداقۀ او را در دامن حسین(ع) گذاشتند و آرام شد. (برای دیدن این نمونه‌ها و بیشتر، بنگرید به  دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج‏8، ص420 تا 430)

 

خاستگاه این سخنان نامعتبر، گاه کتابهای نامعتبری مانند «وفیات الأئمه» و «اخبار الزینبات» است و گاه سخنان ساختگیِ برخی گویندگان و نویسندگان.

 

در برابر این گفته‌های نامعتبر، گزارش‌هایی وجود دارد که از اعتبار قابل قبولی برخوردارند؛ مانند:

1. سخنرانى زینب(س) در میان کوفیان‏؛ أمالی شیخ مفید، ص321.
2. ماجرای رویارویی زینب(س) با ابن‌زیاد؛ الارشاد، 2/115.
3. گفت‌و‌گوی تند زینب(س) و یزید؛ الارشاد، 2/121.
4. سخنرانى زینب(س) در مجلس یزید؛ الملهوف، ص215.

 

ب. دربارۀ کتاب «اخبار الزینبات»

بخشی از اخباری که امروز دربارۀ حضرت زینب(س) گفته می‌شود تنها مدرکش، کتاب «اخبار الزینبات» است. 

کتاب، گزارشی است تاریخی از احوال حضرت زینب کبری(س) و معرفی اجمالی چندین تَن از زنان سادات و غیر سادات که نام آنها زینب می‏‌باشد. بعضی از این زنان، فرزندان پیامبر(ص) و بعضی از آنها جزء زنان پیامبر(ص) و برخی دیگر از آنها از فرزندان ائمه(ع) و بعضی دیگر از آنها از غیر هاشمیات‌‏اند. بیشترین مباحث کتاب، مربوط به حضرت زینب کبری، دختر حضرت علی (ع) و زندگی، وفات و مزار اوست.

کتاب اخبار الزینبات را به یحیی بن حسن عُبُیدلی (م 277ق) دانشمند شیعی، صاحب کتاب «نسب آل ابی طالب» (رجال نجاشی، ش1189) نسبت داده‌اند؛ اما این نسبت درست نیست. پژوهشگر ارجمند آقای سیدحسن فاطمی در مقالۀ «بررسی اعتبار کتاب اخبار الزینبات» ساختگی‌بودن این کتاب را نشان داده است.

 

ج. نقد خبری دربارۀ حضرت زینب(س)

اخبارِ نامعتبر را جز برای پژوهش و بررسی، نباید نقل کرد. مهم‌ترین دلیلِ آن از نظر بنده، برداشتهای نچسب و نادرست برخی، از این اخبار و بعد انتساب آن به دین است. اینجا تنها به یک مورد بسنده می‌کنم. دربارۀ حضرت زینب(س) گویند:

«هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّش رسول خدا(ص) برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت در حالی‌که برادرش حسن(ع) در سمت راست و برادر دیگرش حسین(ع) در سمت چپ و پدرش امیرمؤمنان(ع) پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، امام على(ع) پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کرد. یک‌بار امام حسن(ع) چرایی این کار را از پدر پرسید؟ امام پاسخ داد: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند.» (وفیات الائمة، 435، زینب الکبری، 22، تراجم أعلام النساء، 2/169، ...)

 

می‌گویم:
1. عُمرِ این خبر به صد سال هم نمی‌رسد؛ یعنی اثری از آن در منابع اولیه و ثانویه و حتی بیش از یک قرنِ گذشته دیده نمی‌شود.
2. خبر، فاقد سند است و جز «یحیی مازنی» نام دیگری در سند وجود ندارد.
3. محتوای خبر، عادی به نظر نمی‌رسد به ویژه آن که چنین روشی را در زندگی آن بانو و حتی حضرت فاطمه(س) نیز نمی‌‌بینیم. 

 

چه بسیار کسانی که با استناد به چُنین اخبارِ نامعتبر، بایدها و نبایدهایی را به نام دین، وارد زندگی مردم کرده به آنها توصیه می‌کنند برای دینداری بهتر باید اینگونه باشند.

 

کانال تلگرام : 

۱ نظر
امید پیشگر

دربارۀ سگ‌داری خانگی

نیک می‌دانیم که سگ، آفریدۀ خداست؛ برای نگهبانی سودمند است و به مهرورزی پاسخ مثبت می‌دهد. نکوهش سگ‌داری خانگی، ریشه در جای دیگر دارد که تلاش می‌کنم در این نوشته، آن را توضیح دهم.

 

سگ‌داری خانگی، نمایش سبکی از زندگی است که در آن، پایبندی به پاکی و پرهیز از نجاست که از شرایط بایستۀ نماز است معنا ندارد. کسی که سگ، یکی از اعضای خانوادۀ او، گاه در کنار و گاه در آغوش اوست؛ در عمل نشان می‌دهد که او را با دین و شریعت کاری نیست؛ هرچند ممکن است در واقع، اینی که نشان می‌دهد نباشد؛ ولی همین نمایش بیرونی هم مهم است. 

 

چنین کسی اگر به‌واقع، باوری به دین و دینداری ندارد؛ پس سخن از حلال و حرام هم با او معنا ندارد؛ می‌ماند موضوعات امنیتی و بهداشتی که اگر او با سگ‌داری‌اش ناقض امنیت و سلامت دیگران است باید از راه قانونی با او برخورد شود.

 

ولی اگر ادعای مسلمانی دارد و چون حرمتی در این کار(سگ‌داری) نمی‌شناسد به آن دست می‌زند؛ باید به این نکته توجه کند که این کار، گذشته از زیان‌های اجتماعی، امنیتی و بهداشتی که دارد؛ به همان بیانی که گذشت چون شبیه‌کردن خود به نامسلمانان است؛ اشکال دارد.

 

در میان بایدها و نبایدها دینی (فقه) موضوعی هست به نام تَشَبُّه که آشنایی با آن، این اشکال‌داشتن را روشن می‌سازد.

 

معنای تشبّه 
معنای لغوی تشبّه، همسان دیگرى شدن است و در اصطلاح عبارت است از اینکه شخصى در نحوۀ رفتار یا پوششى که به لحاظ جنسیت، دین و یا غیر آن، نشانه و مشخّصۀ طایفه‌اى از انسانها به شمار مى‌رود، همانند آنان گردد؛ مانند: پوشیدن لباس زن توسط مرد و عکس آن، و آویختن صلیب به گردن توسط مسلمان (ر.ک به فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج2، ص485)

 

امام صادق(ع) فرمود:
خدای متعال به پیامبرى از پیامبرانش، وحى کرد که به مؤمنان بگو: جامه دشمنان مرا نپوشند و خوراکِ آنان نخورند و خود را به شکلِ دشمنان من درنیاورند؛ زیرا اگر چنین کنند، اینها نیز همانند آنان، دشمن من خواهند بود.

 

أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ لَا یَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا یَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا یَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَیَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی. (من لایحضره الفقیه، ج1، ص252)

 

یعنی به گونه‌ای رفتار نکنید که اگر کسی نوع خوراک، شکل پوشاک و ظاهر شما و در کل، سبک زندگی شما را دید، شما را یک نامسلمانان بپندارد.

 

کانال تلگرام : 

۱ نظر
امید پیشگر

هشدار دربارۀ برخی سخنرانان

سخنرانی دینی؛ یعنی بیان آموزه‌های دین در قالب سخنرانی. منظور از دین هم در اینجا قرآن و روایات معتبر به‌شکل ویژه است.
این کار، نیاز به تخصص دارد. کسی حق دارد در این جایگاه قرار بگیرد و از دین بگوید که قرآن و روایات، تفسیر و شرح این دو را به شکل تخصصی خوانده باشد، بتواند تفسیر درست را از نادرست، روایت معتبر را از نامعتبر تشخیص دهد و بداند که آیا فلان روایت معتبر بر معنایی که از آن می‌شود دلالت دارد یا نه.

اگر آن که در جایگاه سخنرانی نشسته است اینها را نداند؛ دینی را برای مردم تصویرسازی می‌کند که ربطی به منابع اصیل ندارد و بیشتر، بافته‌های ذهن خود اوست؛ نه یافته‌های یک کارشناس.
بر این پایه، سپردن این جایگاه به کسانی که شایستگی بایسته را ندارند و یا نشستن پای سخن آنها، گرچه انسان‌های خوب و دینداری هستند کاری نادرست است. این کار نادرست، این روزها شدت بیشتری یافته است. امروز نام کسانی را به عنوان سخنران می‌بینیم که سوابق تحصیلی‌شان، تهی از تخصص‌های یادشده است. 

 

پیشنهاد می‌شود: در این روزگار که آگاهی از سوابق تحصیلی افراد کار آسانی است؛ دعوت‌کنندگان و شرکت‌کنندگان، نخست از رشته و پیشنیۀ علمی سخنران آگاهی یابند؛ اگر همسو بود دعوت کنند و شرکت کنند و بهره ببرند و اگر نه؛ پرهیز کنند. 

 

بی‌گمان، شکل پدیدآمده؛ یعنی قرارگرفتن غیرمتخصصانی؛ مانند: مرثیه‌خوان‌ها، دارندگان مدارک دانشگاهی نامرتبط، مانند کارشناسی حسابداری و نیز آموزگاران مدارس که علامه‌وار در هر موضوعی سخن می‌رانند و کتاب می‌نویسند، در جایگاه سخنران مجالس دینی و نشستن مردم پای منبر ایشان، انحرافی بزرگ، در مسیر دینداری است.

 

برای در امان ماندن از این انحراف، انتظارتان از سخنران، کسی مانند شهید مطهری و یا نزدیک به او باشد. اگر این شد، بی‌خبران، میدان برای خودنمایی پیدا نمی‌کنند و شما هم مطمئن هستید که آموزه‌های دینتان را از یک متخصص آموخته‌اید. 

 

کانال تلگرام : 
 

۱ نظر
امید پیشگر

اخبار و روایاتِ نشانه‌های ظهور

تعطیلی خانۀ خدا، باران سیل‌آسای ماه رجب، کشته‌شدن مظلومانۀ آن خردسال در مدینه، مرگ عبدالله در حجاز، فتنه‌های شام و عراق، موضوعاتی هستند که در چند سال گذشته با استناد به روایات، از نشانه‌های قطعی ظهور تلقی شده و با آب و تاب فراوان در رسانه‌ها بازتاب یافته‌اند.  
صدها سال است مردم به پیروی از برخی علما، سرگرم این نشانه‌ها هستند. برای نمونه: محمدبن‌ابی‌زید علوی که در سدۀ هشتم (743ه‍.ق) در استان فارس می‌زیسته است رخدادهای زمان خود را منطبق بر روایات، و ظهور را بسیار نزدیک دانسته است (احسن الکبار فی مناقب الائمة الاطهار، ش 142 کتب خطی مدرسۀ فیضیه).

 

در اینجا دو پژوهش را که دربارۀ نشانه‌های ظهور انجام شده است می‌شناسانم:

یک. تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور
برخی نتایج که نویسنده به آنها رسیده است:
1. متأسفانه مؤلفان قدیم و جدید، آن گونه که باید در این موضوع قلم نزده و اغلب به نقل روایاتی در این باره اکتفا می‌کنند و به بررسی و تحلیل احادیث و آثار نمی‌پردازند.
2. علامت‌های ظهور با نشانه‌های برپایی قیامت، آمیخته شده و به اشتباه برخی از نشانه‌های قیامت به عنوان علامت ظهور تلقی شده است.
3. روایات مربوط به بیرون آمدن پرچم‌های سیاه (رایات سود) بیانگر نشانۀ ظهور مهدی(ع) نیستند.
4. طلوع خورشید از مغرب نشانۀ ظهور مهدی(ع) نیست؛ بلکه به نظر می‌رسد این موضوع از نشانه‌های قیامت است.
5. دو عنوان «خراسانی» و «حسنی» که در میان نشانه‌های ظهور شهرت زیادی یافته‌اند، کمترین اخبار را به خود اختصاص داده و اثبات علمیِ نشانه‌بودن آن دو دشوار است [یعنی بر خلاف باور رایج، این دو، موضوعات قابل اعتنایی نیستند].

 

دو. تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور
موضوعاتی که نویسنده دربارۀ آنها دست به پژوهش زده است: یمانی، سفیانی، خسف بیداء، نفس زکیه، اختلاف بنی‌عباس، آشکارشدن دست در آسمان و طلوع خورشید از مغرب.

 

پژوهشهای یاد شده نشان می‌دهد باورهای رایج در میان ما نسبت به نشانه‌های ظهور، نه معنای روشنی دارد و نه پایۀ علمی محکم؛ سودی هم در عمل ندارد.  

 

بر این پایه به نظر می‌رسد کار درست در برخورد با اخبار و روایاتی که از نشانه‌های ظهور سخن گفته‌اند این است که چون کارایی عمومی ندارند همۀ آنها را ببوسیم و کنار بگذاریم و به آنها دامن نزنیم و مدام به دنبال پیدا کردن مصداق برای آنها نباشیم؛ همان کار خسته‌کننده و دل‌زننده‌ای که صدها سال است که برخی علما و مردم سرگرم آن‌اند. حضور آن امام موعود را باور کنیم و هر آن، منتظر ظهورش باشیم و پیوسته تلاش کنیم تا خود را برای آن لحظه آماده سازیم.

 

ارتباط و اتصالِ هر رخدادی به ظهور با استناد به هر متنی و انتشار آن بین مردمِ باورمند به امام مهدی(ع)، خدمت به دین نیست. بی‌تردید این کارها جز سرخوردگی و تضعیف باورها نتیجه‌ای در پی ندارد.

 

کانال تلگرام : 
 

۰ نظر
امید پیشگر

دعا برای ظهور یا فَرَج

در روایات، دعا برای تعجیلِ در فرَجِ امام مهدی(ع) (کمال‌الدین، 2/384) و نیز دعا برای تعجیل در فرَجِ آل‌محمد(ص) (کافی، 2/538) با سند معتبر آمده است؛ اما دعا برای تعجیل در ظهور و حتی دعا برای ظهور آن حضرت، به معنای بیرون آمدن ایشان از پردۀ غیبت، دیده نمی‌شود.
اگر کسی این را همان گرفت به او یادآور می‌شوم: «فَرَج» به معنای «ظهور» نیست. «گشایش در امور»، معنایی جز «بیرون‌آمدن از پردۀ غیبت» دارد؛ برای همین نمی‌توان «این را همان» دانست. گره از کار کسی گشوده شود غیر از نمایان شدن اوست.

 

اگر همین معنای رایج (فَرَج به معنای ظهور) را در روایت ضعیف‌السند «أَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتعجیلِ الْفَرَج فَإنّ ذلک فَرَجُکُم‏»(کمال الدین، 2/385) پیاده کنیم نتیجه این می‌شود: برای تعجیل در ظهور دعا کنید؛ چرا که دعای شما یا ظهور ما، موجب ظهور خود شماست. پیداست که این معنا پذیرفتنی نیست؛ ولی اگر فَرَج را به معنای اصلی آن (گشایش در کار) بگیریم نتیجه پذیرفتنی خواهد شد: برای گره‌گشایی از کار امام‌تان دعا کنید؛ چرا که دعای شما یا گره‌گشایی از کار او موجب گره‌گشایی از کار شماست.

 

گرچه می‌توان در موضوع امام مهدی(ع) ظهور را نمودی از فَرَج (گشایش در کار) دانست؛ اما همچنان این پرسش، پایدار است که چرا در روایات توصیه‌ای به دعا برای ظهور، بیرون آمدن از پردۀ غیبت و پایان پذیرفتن این دوره، با واژگانی روشن و گویا دیده نمی‌شود. به سخن  دیگر: چرا پیشوایان معصوم(ع) به روشنی به مردم نگفته‌اند که برای ظهور، پایان پذیرفتن دورۀ غیبتِ امام مهدی(ع) دعا کنید. نه تنها دعا، حتی توصیه به انجام کاری هم نکرده‌اند.

 

این درنگ روایی، یافتۀ پیش‌گفته را تأیید می‌کند که غیبت، موضوعی است که ما، نه چون و چرای آن را می‌دانیم و نه در آن دخالتی داریم؛ همه‌اش به دست خداست و او هرگاه که مصلحت بداند به آن پایان می‌دهد. برای همین نه توصیه‌ای به دعا برای ظهور و پایان غیبت داریم و نه وظیفه‌ای به نام زمینه‌سازی ظهور. 

 

از قراینی که این یافته را تأیید می‌کند روایات زیر است:
1. روایات، ما را از عجله‌کردن در موضوع ظهور پرهیز داده‌اند (کافی، 1/368؛ الغیبة نعمانی، ص198).
2. در روایت امام صادق(ع)  آمده است: آنچه مردم را هلاک می‌کند، عجله‌‏شان به این امر [ظهور] است. خداوند برای عجلۀ بندگانش، عجله نمی‌کند. این امر، سرانجامی‌ دارد که باید به آن برسد؛ وقتی به آن رسید، یک لحظه هم پس و پیش نمی‌شود (کافی، 1/369).

 

کانال تلگرام : 
 

۰ نظر
امید پیشگر

نوروز و دعای تحویل سال، در روایات

برای نوروز و اعمال آن، پیشینه‌ای در منابع روایی نخستین نیافتم. گرچه علامه مجلسی(ره) اشاره‌ای به وجود برخی اعمال در کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی(ره) دارد (بحار، 56/101)؛ ولی این روایت در آن نیست و اساساً، مصباح المتهجد، چیزی دربارۀ نوروز ندارد.


بحث جدی در این باره از زمان علامه مجلسی(ره) رخ نموده است. او نزدیک به پنجاه صفحه دربارۀ نوروز، روایت نقل کرده و سخن گفته است (بنگرید به بحار الأنوار، چاپ بیروت، 56/91-124)؛ ولی در کتاب زاد المعاد که در آن بنا دارد روایاتی را بیاورد که از نظر خود او صحیح و معتبر است، به سه نقل، بسنده می‌کند(ص 326-328):

 

نقل نخست، روایت مُعَلَّی‌‌بن‌خُنَیس است. در این روایت، که علامه مجلسی، سند آن را معتبر می‌داند امام صادق(ع)، پس از سخن دربارۀ نوروز، اعمالی برای آن می‌شمارد: غسل، پوشیدن پاکیزه‌ترین لباس، خوشبوکردن خود، روزه، چهاررکعت نماز با دستوری ویژه و دعایی در پس آن.

 

می‌گویم: شباهت در متن و راوی آخر (معلی‌بن‌خنیس) و امامی که روایت از او نقل شده است نشان از یگانگی میان این روایت و روایت بحار (56/91) دارد. با این فرق که علامه، در بحار، سند را آورده است و در اینجا (زادالمعاد)؛ نه. بررسی سند این روایت، در بحار، نشان می‌دهد که سند، از اعتبار کافی برخوردار نیست و چون متن، روایت مؤیدی در متون کهن ندارد، نمی‌توان به آن اطمینان کرد و آن را مبنای عمل قرار داد.

 

نقل دوم، دعایی است که سفارش شده آن را به هنگام تحویل سال، بسیار (برخی گفته‌اند: 360 بار) بخوانید. متن این دعا را دو گونه روایت کرده‌اند:
1. یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ.
2. یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ.

 

گفتنی است: علامه مجلسی این نقل را بی‌سند و به تصریح خود، از کتابهای غیرمشهور می‌آورد.

 

نقل سوم، دعایی است که سفارش شده به شمارۀ روزهای سال خوانده شود:
اللَّهُمَّ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِیدَةٌ وَ أَنْتَ مَلِکٌ قَدِیمٌ أَسْأَلُکَ خَیْرَهَا وَ خَیْرَ مَا فِیهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهَا وَ شَرِّ مَا فِیهَا وَ أَسْتَکْفِیکَ مَؤُنَتَهَا وَ شُغْلَهَا یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ.

 

می‌گویم: سند و مدرک معتبری که با آن بتوان نقل دوم و سوم را به پیشوای معصوم، نسبت داد در دست نیست. بر این پایه، خواندن این دعاها که متنشان درست است، به شرطی که آنها را به پیشوای معصوم نسبت ندهیم، جایز و بدون اشکال خواهد بود.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر