61 سال پیش در بامداد 27 دی 1334 با فرمان آتش، گلوله های داغ، به سرعت بر پیکر سید مجتبای 31 ساله و یارانش نشست و در ظاهر این پایانی شد بر چند سال فعالیت پرکار و تاریخساز فدائیان اسلام.
اما راهشان تا به امروز باقی و پررهرو است؛ چرا که آنها همچنان الگوی کسانیاند که برای دفاع از دین به حذف و حمله، علاقهٔ خاصی نشان میدهند.
معاصرین نواب از او گفتند و جوانان پرشور مذهبی را به چو او شدن تشویق کردند؛ اما از آسیبها و عیبهای حرکت او نگفتند.
عبور از هر کس و هر شخصیتی حتی مرجعیت و زعامت شیعه، تاختن و خردهگرفتن و بدگفتن به هر کسی که ساز مخالف و حتی عدم همراهی بزند از آسیبهای جدی اقدامات «نوابگونه» است که باید گفت و از آن پرهیز داد.
غفلت از این بُعد یا مخفیکردن عمدی این بخش از تاریخ فدائیان یک نتیجهاش مقدس و صحیح انگاشتن این امور از سوی کسانی است که با قصد قربت و برای دفاع از دین، دست به اقدامات «نوابگونه» میزنند.
برای همین است که برخی از جوانان پرشور و انقلابی همچنان به هشدارهای مقام معظم رهبری مبنی بر ترک اقدام عملی-انقلابی، خارج از مجرای قانونی، بیاعتنا هستند.
و نیز حملات حیثیتی به مخالفان، حتی اگر از مراجع و بزرگان دین باشد رویۀ جاریۀ این مدافعان از ساحت دین و انقلاب است.
دربارۀ شهید نواب و فدائیان توجه به آسیبها و معایب اقدامات آنها از باب عبرت و عدم تکرار، برای کسانی که علاقهمند به اقدام انقلابی عاقلانه هستند بسیار سودمند است؛ اما برای خودسران عمارپندار که بارها صدای اعتراض مقام معظم رهبری را درآوردهاند سودی نخواهد داشت. چه اینکه هشدارهای معظم له نیز تاکنون نتوانسته است این گروه را مهار کند.
یاد نیک مقام معظم رهبری از شهید نواب سبب شد تا عدهای گمان کنند هر آنچه تاریخ از فدائیان سیاهه کرده است همه کذب است و افتراء؛ غافل از این که بیان یک یا چند ویژگی مثبت از کسی یا گروهی، هرگز به معنای انکار یا تأیید ضعفها و انحرافات او یا آن گروه نیست؛ مگر از باب استفادۀ ابزاری از معظم له برای تثبت آنچه بدان معتقدیم.
دیگر این که تاریخ و عمکرد نواب و فدائیان، نه مسألۀ فقهی است که در بند تقلید از مجتهد باشد و نه حکم حکومتی در دست حاکم. در این موضوع همه باید تسلیم مدارک و مستندات باشند.
برگی از مدارک:
آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی دربارۀ واکنشِ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی بروجردی به بدرفتاری فدائیان با ایشان در خاطرات خود میگوید:
« ... به هر حال آن روز گذشت و فردا ایشان [یعنی آیت الله العظمی بروجردی] سر درس آمد، ولی بسیار بی حوصله و ناراحت بود و با تأمل، وقت را میگذراند. ایشان صحبت را شروع کرد و گفت: «مگر در روایت نخواندهاید که اگر کسی به مرجع تقلید اسائه ادب کند، شرعاً عاصی است. مگر نخواندهاید که هم حجتی علیکم و انا حجتالله.» یک مقدار اظهار ناراحتی و درددل کرد و درس هم نگفتند. درس که تمام شد، حوالی غروب، عدهای در فیضیه و دارالشفا ریختند و شروع کردند به کتک زدن فدائیان»
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.