در نهان‌خانۀ ذهن یک مسلمان افراطی، همو که برای حفظ دین و گسترش آن بر خود واجب می‌داند به جان و حیثیت دیگران حمله‌ور شود احساس وظیفه‌ای بزرگ نهفته است که صدای این گوساله از دمِ سامری اوست.

مسلمان افراطی خود را مأمور حفظ دین خدا می‌داند. او نمی‌گوید؛ اما باور دارد که تنها راه انجام آن وظیفه، کشتن مردم و نابودی آبادانی‌هاست و در مقیاس داخلی، بداخلاقی و آدم حساب نکردن دیگران کمترین وظیفه است.

غافل از اینکه:

1. اگر دستور جهاد داده‌اند یا برای دفاع است یا برای رفعِ موانعِ فهم و آگاهی(جهاد ابتدایی).

2. راه پیشرفت و عالَم‌گیر شدن دین، اندیشه است و اخلاق و نفوذ در قلبها؛ نه حمله به اعصاب و پاره کردن رگها.

بنابراین مسلمان افراطی برخلاف باور خود، متدین‌تر از دیگر مسلمانها نیست؛ بلکه کمی ایمان و نداشتن شناخت لازم از دین، سبب بدبختی او و زحمت دیگران شده است. 


کانال تلگرام :