«بدحجابی» ترکیبی است که ما آن را برای «حجابِ بد» به کار می بریم. «بد» هم یعنی خلاف شرع. «خلاف شرع» هم یعنی آنچه مراجع عظام تقلید حکم به حرمت آن داده اند و گفته اند جایز نیست.

در عجبم که چرا مصداق آن را فقط در تفریط می دانیم و از او که با افراط ، «حجاب بد» دارد چشم می پوشیم؟

اگر ملاکِ بدحجابی به دست شرع است پس باید به هر حجابی که با شرع مخالفت دارد «حجاب بد» گفت و صاحب آن را «بدحجاب» خواند.

این قانون کلی را ببینید:

«به‌ طور کلی اگر لباس به‌ گونه ‌ای باشد که فرد را در نگاه دیگران انگشت ‌نما نموده و یا جلب توجه نامحرم کند -حتی در کیفیت پوشیدن- پوشیدن آن جایز نیست.» (مقام معظم رهبری)

و حالا این سه فتوا:

«پوشیه زدن بر صورت توجّه بیشتری را جلب کند و یا مردم شهر آن را زشت و غیر عادی بشمارند و لباس شهرت به حساب آید که کنار گذاشتن آن واجب است.» (آیت الله سیستانی)

«پوشیدن پوشیه خصوصاً در مناطق مذکور (جایی که پوشیدن آن مرسوم نیست) لزومی ندارد و در صورتی که جلب توجه کند باید اجتناب کنید.» (آیت الله مکارم)

«اگر در جایی با پوشیدن پوشیه انگشت‌ نما می شود یعنی لباس شهرت محسوب می شود، در آنجا به خاطر وجود مفسده، استفاده از پوشیه جایز نیست.» (مقام معظم رهبری)

در کنار فتاوای یاد شده این واقعیت غیرقابل انکار را هم فراموش نکنیم که هر پوشش غیر مرسوم و غیر عادی، جلب توجه می کند.

یعنی همانگونه که حجاب یک بانوی اروپایی یا عربی (روسری، بلوز، دامن یا شلوار) در جامعه ایرانی به دلیل غیر معمول بودن «بدحجابی» نام می گیرد؛ پوشش یک بانوی یمنی (نقاب و پوشیه و مانند آن) را هم به همان دلیل باید «بدحجابی» نامید.

نتیجه اینکه به همان دلیل که کمتر از حد شرعی «بدحجابی» است و مستلزم اصلاح، بیشتر از حد شرعی هم در شرایطی «بدحجابی» است و مصداق منکر.

نوشته مرتبط: حجاب؛ بدون افراط و تفریط

 کانال تلگرام :