معناکردن یک آیه یا روایت، گرچه همیشه کار آسانی نیست؛ اما دشوارتر، «فهمیدن» آن است. 

دین شناس را در «فهم درست» او از منابع مکتوب دین باید شناخت؛ نه در گستردگی دانش او در متن و توان او در شرح.

دیگر اینکه باور و رفتاری نجات بخش است که بر «فهم» درست استوار باشد. رفتاری که تکیه بر معنا و نه «فهم» دارد اساساً دینی نیست تا خواسته باشیم درباره آن به بحث بنشینیم.

با این دو مقدمه، رفتار عده ای از ساحت دین جدا می شود؛ کسانی که دینداری را پیاده کردن عینی اخبار رسیده می دانند و سلایق خودتراشیده از دین را مراتب عالیه دینداری توهم می کنند و یقین دارند کمتر از آن، بی توجهی به دستورات دین است و از نشانه های آخر الزمان.

اینان کسانی اند که برفرض داشتن صلاحیت کار با متون دینی، آن را به خوبی می خوانند و شرح و معنا می کنند؛ اما از فهم آن به شدت محرومند.

نمونه های دم دستی را وا می گذارم و مثالی از دورست می زنم. استاد ما گفت:

سالها پیش برای دیدن حذیفه، امام مسجد النبی ص، زودتر از وقت به مسجد رفته منتظر ماندم تا هنگام ورود او را از نزدیک ببینم. انتظار به سر آمد. او را با یک بنز S600 تا ورودی مسجد آوردند. حذیفه از آن بنز غول پیکر، شاهانه پا بر زمین گذاشت و بی اعتنا به کسی رفت و وارد مسجد شد. در این بین دیدم که لباسش کوتاه است؛ چون در روایت خوانده بود لباس بلند، نشانه تکبر است (المعجم الکبیر، 3/100).

او خواند؛ اما «نفهمید» که مصداق تکبر در آن زمان، لباس بلند بود و امروز، این نوع آمد و شد عین تکبر است.

از این مقدسین خنده دار کم نداریم.

راه نجات از مضحکه شدن، سر سپردن به علمایی است که متون دین را «می فهمند» و در هوای مردم نفس می کشند.

کاری هم به این بندگان خدا نباید داشت(یعنی نمی توان داشت)؛ فقط باید مراقبت بود جامعه به ذهنیت ایشان آلوده نشود و به مردم خصوصاً جوانان عزیز هم خبر داد که حساب اینها از دین جداست.

کانال تلگرام :