امروز (95/2/28) در نشستی شرکت کردم که سخنران آن استادِ کم نظیر حدیث، حضرت آقای سید محمد کاظم طباطبایی بودند. چکیدۀ مباحث این نشست را برای استفادۀ علاقه مندان به مطالعات حدیثی در اینجا منتشر می کنم.



برای رسیدن به اصول و بَعد یک نظام جامع در سبک زندگی اسلامی، هفت اصل وجود دارد که باید یکی پس از دیگری پیاده شود تا ما به آن الگوی سبک زندگی و نظام زندگی اسلامی برگرفته از روایات دست پیدا کنیم:

1. استناد 

از آنجا که روایت، حکایت سنت است و آنچه معتبر است سنت (ما صدر عن المعصوم) است باید کوشید متنی انتخاب شود که بتوان آن را به شارع نسبت داد. هر روایتی چنین قابلیتی را ندارد.

2. فهم متن

با بررسی معنای این متن در زمان صدور، فضای صدور و سبب صدور آن، رفع اختلاف آن با دیگر روایات به ظاهر معارض و مانند آن باید تلاش کرد به معنایی که معصوم ع از این متن اراده کرده است دست یافت.

از بزرگترین آسیب های این بخش دخالت گرایش های شخصی در فهم مراد از متن است که اگر اینگونه شد نتیجه، ارزش علمی نخواهد داشت.

3. جامع نگری

اگر خواسته باشیم افتراء به شارع نبندیم باید در یک موضوع، فحص تام کنیم و جستجوی لفظی صرف، فحص تام نیست؛ تا معلوم شود نظر شارع در این موضوع چیست. 

در این جامع نگری باید گزاره ها را ارزش گذاری کرد و به هر کدام به مقدار ارزش علمی که دارند بها داد.

4. کشف ملاک

باید دید که آیا این متن، بیان یک قضیۀ خارجیۀ صرف است که رخ داده و گزارشی از آن به ما رسیده است یا مصداقی است برای یک ملاک و قاعده کلیِ قابل تکرار و بازسازی؟

کار در این بخش برخلاف باور رایج، بسیار دشوار است. باید ثابت کرد که این رفتار معصوم، نمود یک قاعده است که به شکلی متناسب با آن عصر ظهور کرده و اگر امروز بخواهد پدیدار شود لباسی متناسب با عصر و فضای امروز به تن خواهد کرد. 

[به نظر بنده بزرگترین مشکل جامعه علمی دینی به ویژه سطح عوام آن در این بخش است که با دیدن هر روایت، پیاده سازی عینی آن (همانگونه که در حجاز 1400 سال پیش، رخ داده)  را عین دین داری می دانند که اگر به آنها رو دهی خودروها را جمع کرده مردم را وادار به شترسواری می کنند؛ چیزی شبیه به همین داعش که داعیه دار احیای سنت سلف است]

5. روزآمد کردن (عصری سازی)

قاعده به دست آمده در مرحله قبل را بر مصادیق امروز تطبیق دهیم. مصادیقی که با گذشت زمان و تغییر مکان دگرگون می شوند و نسخۀ خاص خود را می طلبند.

تا اینجا شد: عبور از مصداق (با فرض امکان) ، کشف مناط یا همان ملاک، پیدا کردن مصداق روز و بعد تطبیق.

6. طراحی نظام جامع و هماهنگ

با معیارهای یافت شده نظامی طراحی کنیم که تمام اجزای آن با هم هماهنگ کار کنند و طعم خوش زندگی اسلامی را به مردم بچشانند؛ نه آنکه جایی را بسازیم و به نام پیاده کردن اسلام، ده جای دیگر را ویران کنیم.

وضعیت علمی و کار انجام شده در این زمینه خبر از آن می دهد که ما تا رسیدن به این نظام، راه بسیار داریم و فعلاً با این داشته های ناچیز نباید برای راه اندازی آن نظام جامع اقدامی کنیم که اگر قدمی برداریم همان تخریب بیشتر از عمران رخ خواهد داد.

7. آسیب شناسی

نظام طراحی شده را با سبکهای بدیل و رقیب و مقبول مقایسه کنیم تا آسیبها و کاستی های آن را بهتر ببینیم پس از وظیفه داریم به رفع این آسیبها اقدام کنیم.

استاد محترم برای هر بخش مثالهای بسیار جالبی هم زدند که برای جلوگیری از طولانی شدن یادداشت، آنها را نقل نکردم.

نتیجه گیری اینجانب: 

طراحی و ارائه الگوی سبک زندگی اسلامی، نیازمند اندیشمندان توانمند اسلام شناسی است که با آگاهی از شرایط حاکم بر زمین و زمان، با هدف کشف و تطبیق معیارهای نهفته در متون معتبر دینی، مجتهدانه به سراغ آنها رفته این اصول هفتگانه را پیاده کرده نتیجه آن را برای جامعۀ انسانی و نیازمند به معارف وحیانی به ارمغان آورند.

فقط نمی دانم با این برداشتهای سطحی و گاه سخیفی که به اسم سبک زندگی اسلامی از سوی کارنشناسان و البته با حرارت به خورد خلق الله داده می شود جه باید کرد؟

کانال تلگرام :