مراد از عالمان، اسلام شناسان هستند که با تسلط علمی و روشی دیدگاه اسلام را در موضوع خاصی از آیات و روایات استخراج کرده و تحویل می دهند.

مراد از عامیان، مردمی هستند مشغول به حرفه ای غیر از استنباط احکام و معارف اسلام. اگر هم آیات و روایات را می خوانند برای ثواب است و بهره ای در حد ترجمه و شاید هم کمی تفسیر.

مراد از مبلغان کسانی هستند که درسشان آشنایی با آیات و روایات، احکام و معارف اسلام است؛ اما نه در حد استنباط؛ فقط در حد آشنایی؛ چه در حوزه چه در دانشگاه، مقدار سال و پایه آن هم مهم نیست ملاک همان آشنایی کمتر از شناسایی است.

عالمان، نظر اسلام را استنباط می کنند. مبلغان آن را برداشته تحویل عامیان می دهند. آنگاه هر سه (عالم و عامی و مبلغ)به آن عمل می کنند.

در این فرایند مشکل جدی در ناحیه عالم و عامی نیست (گرچه نقدهایی هست)

آنچه امروز کار را بر عالم و عامی سخت و پیچیده کرده، از ناحیه مبلغان است که گاه بر فراز منبر یا روی کاغذ، خود را عالم توهم کرده با تمسک به آیتی یا روایتی، دست به استنباط زده؛ ندای «نظر اسلام این است» سر داده عامیان را به این کشف تازه می خوانند.

غافل از اینکه آنها وظیفه دارند سخن عالمان را نقل کنند نه آنکه فتوا دهند. 

هنوز روشن نیست چرا (برخی) مبلغان در احکام شرعی خود را موظف می دانند نظر عالمان را نقل کنند؛ اما وقتی نوبت به آیات و روایات می رسد به یکباره ورق برگشته مبلغ، عالم می شود و با استناد به آیات و روایات نظر اسلام را بیان می کند؟

مبلغ وظیفه دارد نظر عالمان را به درستی دریافت و به زیبایی برای عامیان تبیین کند و حق اظهار نظر ندارد.

دروسی که در آنها از مبلغ خواسته می شود دست به تفسیر ترتیبی یا موضوعی قرآن بزند یا برداشت خود از آیات و روایات را بیان کند ایجاد این توهم در مبلغ است و دامن زدن به این خطر بزرگ.