مهم ترین رسالت مبلّغ، این است که هدف نهایى وى ، عاشق سازى باشد و نه مقدّس سازى، و براى رسیدن به این هدف، همه برنامه هاى تبلیغى او باید چاشنى محبّت داشته باشند.

 براى دستیابى مخاطب به کیمیاى محبّت ، مبلّغ باید همه ابزارهاى تبلیغاتى را به سوى این هدف نشانه گیرى کند . گفتارهاى و نوشتارهاى تبلیغى او ، مواعظ ، تذکّرات و خطابه هاى او ، تعلیم و تربیت او ، امر به معروف و نهى از منکر او ، پیکارهاى او با بدعت ها و سرانجام، بشارت ها و بیم هاى او ، همه و همه باید سمت و سوى محبّت داشته باشد ، بوى محبّت بدهد و از عطر دل انگیز محبّت ، برخودار باشد.

ر.ک به حکمت نامه پیامبر اعظم(ص) جلد 7 صفحه 65 تا صفحه 69

آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر (94/10/14) فرمودند: حب، ذاتاً اثر ندارد؛ آثار محبوب است که در محب ظهور می کند. حال اگر محبوب دنیا شد که می شود رأس کل خطیئة و اگر محبوب حق تعالی باشد می شود رأس کل صواب. 

درس تفسیر (94/10/14)

و اکنون باید در رفتار تبلیغی موجود با دیدۀ دقت نگریست که آیا هدف نهایی مقدس سازی است یا محب پروری؟

در پس پردۀ مقدس سازی، خطر داعش پروری و خوارج سازی در کمین است. تقدس صرف، اندیشه را کانالیزه کرده، چشم را بر واقعیات می بندد و عقل را به تعطیلی می کشاند. «جَاهِلٌ مُتَنَسِّک‏» ی را می سازد و تحویل می دهد که پشت علی علیه السلام را شکست و نالۀ او را بلند کرد.

اما محب پروری؛ یعنی پرورش عمارها و حبیب ها که دل در محبت معبود دارند و عقل و نقل را میدانی وسیع به کار می گیرند. دستشان گیر تسبیح و پایشان در حصار سجاده نیست. آغوشی دارند به وسعت عالم اما در قلبشان فقط محبت حق است.

محب، با رویی گشاده و لبی خندان،سلوکش جذب است و گسترش اسلام و مسلمانی و مقدس با رویی ترش و خلقی تنگ، پشتش به مردمی است که همه را یکسره کافر و در قعر جهنم و مستحق اعدام می داند حتی اگر علی علیه السلام باشد.

محب، گوش به فرمان محبوب است و مقدس در بند توهمات خویش.