ضعف فرهنگ دینی در جامعه ی اسلامی ما با چشم پوشی از آمارهای اعلام شده و نوع کاستی های آن در شاخه های گوناگون، واقعیتی است انکار ناپذیر. 

اینکه با این همه متولی فرهنگی رسمی و غیر رسمی؛ برای گسترش آموزه های دینی؛ چرا حجاب اسلامی؛ روابط محرم و نامحرم و بالاتر از آن، رعایت حقوق دیگران و احترام به آنها و نمونه های فراوان دیگر، این چنین مورد بی مهری شایع اجتماعی قرار می گیرند سوالی است نیازمند پاسخ.

بگذریم از پاسخ های کلی و تکراری همیشگی که نقل دهان مسئولان است.

فرهنگ سازی از جنس کار است نه حرف و دستور؛ با پشتوانه ی عملی ـ پژوهشی و البته پول به حد کافی و مدیرانی از جنس فرهنگ، که حاضر باشد برای فرهنگ سازی از جان و مال خود بگذرند درست مانند پیامبران و امامان (علیهم السلام) که اگر این شد امید است در سالهای بعد اتفاقی بیفتد.

و اما غیر مدیران که دلسوزند و علاقه مند به گسترش فرهنگ ناب اسلامی، اول باید دلسوزانه وظیفه را از اهلش بپرسند تا بدانند بعد عمل کنند؛ نه آنکه از پیش خود وظیفه تراشی کنند؛ حکم برانند و اِعمال قانون خود نوشته کنند. که این از اعظم مصائب در این قصه ی پر غصه است.

این قشر متین متدین باید بیندیشد که در این نقص مشهود و افت فرهنگی چه مقدار سهم «کم کاری» است که مدام از آن دم می زند و به مسئول و غیر مسئول خرده می گیرد و طلبکار است و چه مقدار سهم «بد کاری» است که از امثال او سر زده و امتی را از حجاب، نماز و در یک کلمه از دین بیزار و گریزان کرده است؟