کارهای ناشایستی وجود دارند که در جامعه رایج شده و قبح خود را از دست داده است؛ مثل دروغ گفتن؛ بدقولی کردن.
این کارها از هر کس که سر بزند بد است؛ اما از کسی که بیش از دیگران، اثر گذاری و مسئولیت دارد به مراتب بد تر است.
نهی از منکر، ساده ترین راه حلی است که به ذهن می رسد؛ اما کیست که در بدی این کارها تردید داشته باشد؟ چه بسا خود این فرد، دیگران را از این امور نهی کرده و توصیه های دلچسبی هم بکند.
از اقدامات شایسته و اثر گذاری که می توان در برخورد با این معضل انجام داد؛ ترساندن این افراد از پیامد رفتارشان است.
بالادستی که به راحتی دروغ می گوید و زیر دستی که مثل آب خوردن مردم را سرکار می گذارد اگر بداند با این کار آبرویش به فنا می رود و در جامعه بی اعتبار می شود از ترس آن هم که شده، خود کنترلی می کند.
زور که نمی رسد؛ حرف هم شنوا ندارد؛ فکر پیگیری قانونی هم به ذهن کسی خطور نمی کند؛ ولی می توان «هو» کرد.
نهضتی باید بپا کرد به نام «هو» کردن. 
ترس از «هو» شدن می تواند ترمزی باشد برای آنان که با هر سرعتی و در هر جهتی که دلشان می خواهد روی حقوق دیگران ویراژ می دهند و با آرامش کامل از کنار حق له شده ی آنها می گذرند. 
(با الهام از یاداشتی از استاد رضا بابایی)