با کنکاش در نوشتهها و گفتهها به سه باور دربارۀ رخداد اربعین میرسیم که دو تای آنها آشنا است و یکی ناآشنا:
✅ یک. بازگشت کاروانِ به اسارترفتۀ از اهلبیت(ع) و یاران به کربلا
در این باره باورها گونهگون است:
برخى مانند شیخ عباس قمی و شهید مطهرى، بازگشت اهلبیتِ سیدالشهدا(ع) به کربلا را از اساس نمیپذیرند(منتهى الآمال، ص524؛ حماسۀ حسینی، 1/30).
برخی مانند فرهاد میزرا چون بازگشت آن کاروان به کربلا را در اربعین اول، نشدنی میدانند به ناچار و بیآنکه دلیلی بیاورند بر این باورند که آنها در اربعین دوم وارد کربلا شدند (قَمقام زَخّار، ص586).
برخی مانند سیدبنطاووس، گرچه اصل بازگشت کاروان به کربلا را میپذیرند؛ اما بازگشت آنها را در اربعین نخست، نمیپذیرند.
فراگیرترین باور در این زمان، بازگشت کاروان به کربلا در اربعینِ همان سال؛ یعنی چهل روز پس از شهادت امام حسین(ع) است. جالب اینکه این باور در هیچ یک از منابع روایی نیامده است و کسی از بزرگان حدیث هم آن را باور ندارد.
✅ دو. آمدن جابربنعبدالله به کربلا برای زیارت قبر شریف امام حسین(ع)
این رخداد را طبری (م553ق) با سند در کتاب «بشارة المصطفی لشیعة المرتضی» آورده است (ص74).
✅ سه. حرکت کاروان از شام به سوی مدینه
رخداد سومی هم در منابع آمده است که برای عموم ناآشناست؛ اما با توجه به گزارشهای مربوط به جابجایی کاروان از کربلا تا کوفه و پس از آن تا دمشق و زمانِ ماندن ایشان در آن دو شهر، بسیار باورپذیر است و آن بازگشت کاروان حسینی از شام به سوی مدینه در روز اربعین است. این را شیخ مفید و شیخ طوسی گزارش کردهاند (مسارّ الشیعة، ص46؛ مصباح المتهجّد، ص787).
🔹 بر این پایه، اربعین یادآور دو رخداد تاریخی است یکی آغاز حرکت کاروان عاشورایی از شام به سوی مدینه و دیگری آمدن جابر به کربلا برای زیارت قبر سیدالشهداء(ع).