سخنرانی دینی؛ یعنی بیان آموزههای دین در قالب سخنرانی. منظور از دین هم در اینجا قرآن و روایات معتبر بهشکل ویژه است.
این کار، نیاز به تخصص دارد. کسی حق دارد در این جایگاه قرار بگیرد و از دین بگوید که قرآن و روایات، تفسیر و شرح این دو را به شکل تخصصی خوانده باشد، بتواند تفسیر درست را از نادرست، روایت معتبر را از نامعتبر تشخیص دهد و بداند که آیا فلان روایت معتبر بر معنایی که از آن میشود دلالت دارد یا نه.
اگر آن که در جایگاه سخنرانی نشسته است اینها را نداند؛ دینی را برای مردم تصویرسازی میکند که ربطی به منابع اصیل ندارد و بیشتر، بافتههای ذهن خود اوست؛ نه یافتههای یک کارشناس.
بر این پایه، سپردن این جایگاه به کسانی که شایستگی بایسته را ندارند و یا نشستن پای سخن آنها، گرچه انسانهای خوب و دینداری هستند کاری نادرست است. این کار نادرست، این روزها شدت بیشتری یافته است. امروز نام کسانی را به عنوان سخنران میبینیم که سوابق تحصیلیشان، تهی از تخصصهای یادشده است.
پیشنهاد میشود: در این روزگار که آگاهی از سوابق تحصیلی افراد کار آسانی است؛ دعوتکنندگان و شرکتکنندگان، نخست از رشته و پیشنیۀ علمی سخنران آگاهی یابند؛ اگر همسو بود دعوت کنند و شرکت کنند و بهره ببرند و اگر نه؛ پرهیز کنند.
بیگمان، شکل پدیدآمده؛ یعنی قرارگرفتن غیرمتخصصانی؛ مانند: مرثیهخوانها، دارندگان مدارک دانشگاهی نامرتبط، مانند کارشناسی حسابداری و نیز آموزگاران مدارس که علامهوار در هر موضوعی سخن میرانند و کتاب مینویسند، در جایگاه سخنران مجالس دینی و نشستن مردم پای منبر ایشان، انحرافی بزرگ، در مسیر دینداری است.
برای در امان ماندن از این انحراف، انتظارتان از سخنران، کسی مانند شهید مطهری و یا نزدیک به او باشد. اگر این شد، بیخبران، میدان برای خودنمایی پیدا نمیکنند و شما هم مطمئن هستید که آموزههای دینتان را از یک متخصص آموختهاید.