در حکومت عدل اسلامی، سهم همۀ مردم از بیتالمال (ثروت ملی) برابر است و هیچکس حتی نزدیکترین فرد به مسئول حکومتی، حق ندارد ریالی بیش از دیگران بردارد یا به او داده شود؛ هر چند او در بدترین وضع اقتصادی بهسر ببرد.
در این باره، ماجرای امام علی(ع) و برادرش عقیل، به روایت ابنابیالحدید بسیار شنیدنی و تکاندهنده است:
معاویه به عقیل گفت: داستان آهن را نقل کن.
عقیل گفت: باشد. محتاج شدم و با گرسنگى شدیدى روبهرو گشتم. از او کمک خواستم؛ ولى نَمى از او نچکید. بچّههایم را در حالى که سختى و گرسنگى در سیمایشان پیدا بود، جمع کردم و پیشش آوردم.
فرمود: شب بیا، چیزى به تو خواهم داد.
نزدش رفتم؛ در حالى که یکى از فرزندانم دستم را گرفته بود. به فرزندم گفت: بیرون برو. آنگاه به من گفت: پیش بیا.
دست دراز کردم. از شدت گرسنگى فکر کردم که کیسه است. دستم را روى آهنى گداخته گذاشتم. وقتى آن را گرفتم، رهایش کردم و چون گاو که از دست قصاب فریاد میزند، فریاد کشیدم.
به من گفت: مادرت به عزایت بنشیند! این سوز از آهنى است که با آتش دنیا آن را داغ کردهام. حالِ من و تو، فردا که با زنجیرى از جهنم کشیده شویم، چگونه خواهد بود؟
آنگاه این آیه را خواند: هنگامى که غُلها در گردنهایشان افتاده و با زنجیرها کشانده میشوند (غافر:71).
سپس افزود: لیس لکَ عندی فوقَ حقِّکَ الذی فَرَضَه اللهُ لکَ إلّا ما تَرى؛ فَانصَرِف إلى أهلِکَ؛
پیش من، بیش از حقى که خداوند براى تو واجب کرده، چیزى نیست، جز آنچه که دیدى. پس نزد خانوادهات برگرد (1).
فاصله از آنچه میبینیم تا آنچه باید باشد بسیار است؛ ولی شدنی است؛ کار دشواری هم نیست. همین که مسئول حکومتی بداند و باور کند این دارایی مردم است که به امانت در دست اوست و او حق ندارد به صدهزار بهانه، این را برای خود بردارد و یا به نزدیکانش بدهد و اگر برداشت و یا داد در واقع به قطعۀ گداختهای از جهنم دست زده است؛ ریالی از ثروت ملی را به ستم، مال خود یا بذل و بخشش نخواهد کرد (2).
1. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج11، ص253؛ نیز نهج البلاغه، خطبه 224.
2. بیشتر، بنگرید به سخنرانی آیتالله خامنهای در دیدار با مردم تبریز، 1396/11/29و تفسیر آیۀ 10 سورۀ نساء.