تعطیلی خانۀ خدا، باران سیلآسای ماه رجب، کشتهشدن مظلومانۀ آن خردسال در مدینه، مرگ عبدالله در حجاز، فتنههای شام و عراق، موضوعاتی هستند که در چند سال گذشته با استناد به روایات، از نشانههای قطعی ظهور تلقی شده و با آب و تاب فراوان در رسانهها بازتاب یافتهاند.
صدها سال است مردم به پیروی از برخی علما، سرگرم این نشانهها هستند. برای نمونه: محمدبنابیزید علوی که در سدۀ هشتم (743ه.ق) در استان فارس میزیسته است رخدادهای زمان خود را منطبق بر روایات، و ظهور را بسیار نزدیک دانسته است (احسن الکبار فی مناقب الائمة الاطهار، ش 142 کتب خطی مدرسۀ فیضیه).
در اینجا دو پژوهش را که دربارۀ نشانههای ظهور انجام شده است میشناسانم:
یک. تحلیل تاریخی نشانههای ظهور
برخی نتایج که نویسنده به آنها رسیده است:
1. متأسفانه مؤلفان قدیم و جدید، آن گونه که باید در این موضوع قلم نزده و اغلب به نقل روایاتی در این باره اکتفا میکنند و به بررسی و تحلیل احادیث و آثار نمیپردازند.
2. علامتهای ظهور با نشانههای برپایی قیامت، آمیخته شده و به اشتباه برخی از نشانههای قیامت به عنوان علامت ظهور تلقی شده است.
3. روایات مربوط به بیرون آمدن پرچمهای سیاه (رایات سود) بیانگر نشانۀ ظهور مهدی(ع) نیستند.
4. طلوع خورشید از مغرب نشانۀ ظهور مهدی(ع) نیست؛ بلکه به نظر میرسد این موضوع از نشانههای قیامت است.
5. دو عنوان «خراسانی» و «حسنی» که در میان نشانههای ظهور شهرت زیادی یافتهاند، کمترین اخبار را به خود اختصاص داده و اثبات علمیِ نشانهبودن آن دو دشوار است [یعنی بر خلاف باور رایج، این دو، موضوعات قابل اعتنایی نیستند].
دو. تأملی در نشانههای حتمی ظهور
موضوعاتی که نویسنده دربارۀ آنها دست به پژوهش زده است: یمانی، سفیانی، خسف بیداء، نفس زکیه، اختلاف بنیعباس، آشکارشدن دست در آسمان و طلوع خورشید از مغرب.
پژوهشهای یاد شده نشان میدهد باورهای رایج در میان ما نسبت به نشانههای ظهور، نه معنای روشنی دارد و نه پایۀ علمی محکم؛ سودی هم در عمل ندارد.
بر این پایه به نظر میرسد کار درست در برخورد با اخبار و روایاتی که از نشانههای ظهور سخن گفتهاند این است که چون کارایی عمومی ندارند همۀ آنها را ببوسیم و کنار بگذاریم و به آنها دامن نزنیم و مدام به دنبال پیدا کردن مصداق برای آنها نباشیم؛ همان کار خستهکننده و دلزنندهای که صدها سال است که برخی علما و مردم سرگرم آناند. حضور آن امام موعود را باور کنیم و هر آن، منتظر ظهورش باشیم و پیوسته تلاش کنیم تا خود را برای آن لحظه آماده سازیم.
ارتباط و اتصالِ هر رخدادی به ظهور با استناد به هر متنی و انتشار آن بین مردمِ باورمند به امام مهدی(ع)، خدمت به دین نیست. بیتردید این کارها جز سرخوردگی و تضعیف باورها نتیجهای در پی ندارد.