در برخی روایات شماری از یاران امام مهدی(ع) به گاه ظهور، از اهالی طالقان گفته شده است؛ مانند: له بالطالقان کنوز لا ذهب و لا فضة إلا خیول مطهمة و رجال مسومة (کمال الدین، 1/268).
برخی با دیدن نام طالقان، در این روایات، بهجای آنکه خود را جای مخاطب حضرت بگذارند و تلاش کنند بفهمند که ذهن مخاطب، با شنیدن این لفظ به کجا منتقل میشده است بیدرنگ آن را به معنای رایج در ایرانِ امروز؛ یعنی طالقانِ جادۀ کرج-قزوین معنا کرده و به آن معتقد شدهاند و حال آنکه باید دید منظور از طالقانی که در زمان صدور این روایات برای ذهن مخاطب آشنا بوده کجاست؟
بیتردید سخنی را که نزدیک به 1400 سال پیش در حجاز یا عراق صادر شده است نباید با ادبیات امروز ایران، معنا کرد. بیتوجهی به این قاعده ما را از معنای روایات دور کرده سبب تولید معانی و در پی آن باورهای عجیب و غریبی میشود که اصلاً منظور روایت نیست. برای فهم معنای یک روایت، باید قراین را کاوید تا به معنای مورد نظر گوینده رسید. یکی از قراین گزارشهای مرتبط است.
ابنابیالحدید در شرح حملۀ چنگیز به مناطق خوارزم و هرات و مرو، نام طالقان را هم در ردیف آنها میبرد: «حتى وصلوا إلى الطالقان و هی عدة بلاد و فیها قلعة حصینة» (شرح نهج البلاغه، 8/235).
پیداست در گذشتۀ دور و نزدیکِ به زمان صدور این روایات، طالقان بخش وسیعی از سرزمینهای اسلامی در خراسان قدیم بوده است.
حال اگر با در نظر گرفتن آنچه ابنابیالحدید گزارش کرده است دوباره به روایت کمال الدین نگاه کنیم ذهن ما دیگر سراغ جادۀ کرج -قزوین نمیرود؛ بلکه با توجه به معیار وسعت، قدمت و اهمیت، به خراسان قدیم هم توجه جدی میکند. در نهایت با توجه به نقل زیر مطمئن میشود که مراد از طالقان، آن است و نه این:
أربعة و عشرون من الطالقان و هم الذین ذکرهم رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فی خراسان کنوز لا ذهب و لا فضة (ملاحم و الفتن، 290).
بنابراین مراد از طالقان در روایاتِ مربوط به عصر ظهور، طالقانِ خراسان قدیم یا همان افغانستان امروز است؛ نه طالقان جادۀ قزوین. (دربارۀ طالقان افغانستان ر.ک به دانشنامۀ جهان اسلام) و یاران گفتهشده در روایت، برخاسته از آن سرزمین هستند؛ نه این.
جالب است برخی که به آنها اهل توقف گویند از آذربایجان به این طالقان ایران کوچ کردهاند و به انتظار ظهور نشستهاند.
برای آشنایی با اهل توقف و فهم نادرستشان از روایات طالقان، خواندن این گزارش سودمند؛ بلکه درسآموز است. به نظر میرسد نگهداری از اسبهایی که در گزارش آمده به ویژه آن اسبِ گرانقیمتِ آمریکایی برای زمان ظهور و تقدیم به حضرت باشد.