مِسمَع بن عبدالملک میگوید: امام صادق(ع) به من فرمود: مِسمَع! تو که عراقی هستی؛ آیا کنار قبر حسین(ع) میروی؟
گفتم: نه. موانعی؛ مانند: ترس از کشتن وجود دارد که نمیتوانم به زیارت آن حضرت بروم.
فرمود: آیا از آنچه بر حسین(ع) گذشت یاد میکنی؟
گفتم: آری.
فرمود: بیتابی هم میکنی؟
گفتم: آری، به خدا، اشک هم میریزم. و آثار اندوه در چهرهام نمایان میشود.
فرمود: رحمت خدا بر اشکت! تو از کسانی هستی که از شیونکنندگان بر مصائب ما به شمار میآیند.
بدان که هنگام مرگت، پدرانم بر بالینت، حاضر میشوند و آنان به فرشتۀ مرگ، سفارش میکنند که با تو مدارا کنند و مژدههایی هم به تو میدهند.
در آن دم، فرشتۀ مرگ، بر تو مهربانتر و دلسوزتر از مادرِ مهربان بر فرزندش خواهد بود.
آن گاه امام(ع) گریست؛ من هم با او گریستم.
فرمود: مِسمَع! هر کس برای دلسوزی بر ما و مصیبتهایی که به ما رسیده، گریه کند، یک قطره از آن اشک، اگر در جهنّم بیفتد، داغی و گرمای آن را کامل نابود میکند [مانند آتشی که برای ابراهیم(ع) سرد شد].
فرمود: کسی که قلبش برای ما به درد آید، روز مرگش، ما را میبیند و شاد میشود و این شادی همواره در دلش خواهد بود تا در کنار حوض کوثر، نزد ما آید.
قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): یَا مِسْمَعُ! أَنْتَ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ أَ مَا تَأْتِی قَبْرَ الْحُسَیْنِ(ع)؟ قُلْتُ: لَا ...
ر.ک به کامل الزیارات، ص101.