در این باره که آیا در زمان غیبت میتوان به محضر آن حضرت شرفیاب شد و آیا میتوان دیدارهای نقلشده را باور کرد، سه نظر عمده در امکان و وقوع این دیدارها وجود دارد:
یک. این کار، اساساً امکان ندارد.
دلیل این گروه، روایتی است که در آن، امام مهدی(عج) به آخرین نایب خاص خود (محمدبنعلیسمری) خبر میدهد که پس از رحلت تو، اگر کسی ادعای مشاهده کرد، دروغگویی است که به ما افترا میزند (ر.ک: کمالالدین، 2/516).
دو. این کار، هم امکان دارد و هم واقع شده است.
این گروه دربارۀ روایت پیشین میگویند: معنای روایت، تکذیب کسانی است که در زمان غیبت کبری مدعی وکالت بوده خود را رابط بین مردم و امام مهدی(عج) به مردم معرفی میکنند. آنگاه خبر افراد موثقی را که بدون ادعای وکالت از دیدار خود با امام مهدی(عج) خبر دادهاند را پذیرفته و تمام آنها را دلیل بر وقوع دیدار میدانند (ر.ک به امام مهدی عج موجود موعود، ص197).
سه. این کار، گرچه امکان دارد؛ اما دلیلی بر وقوعش نداریم.
این گروه از پیروان نظر دوم میپرسند: آنانی که میگویند ما به دیدار امام مهدی(عج) شرفیاب شدهایم از کجا یقین دارند آن کسی را که دیدار کردهاند شخص امام مهدی(عج) بوده است؟
در توضیح این دیدگاه، سخن آیتالله جوادی آملی سودمند است: هر خارقِ عادت یا کرامتی که به دستِ ناشناسی صورت میگیرد و فیضی از ناحیۀ او به دیگران میرساند، [گرچه] از سرچشمۀ فیّاض امام عصر(عج) جاری میگردد؛ اما چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولیّعصر(عج) باشد؛ بلکه آن حضرت، شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان، گره از کارِ فروبستۀ دیگران میگشایند و واسطۀ رسیدن فیضِ امام به آنان میشوند (امام مهدی عج موجود موعود، ص 195).
طرفداران این نظریه میگویند: چون دیدارکنندگان، دلیل قطعی برای تشخیص درست خود ندارند و احتمال اینکه شخصِ دیدهشده، یکی از فرستادگان امام مهدی(عج) باشد بسیار زیاد است؛ و حتی در صورت ثقهبودن گوینده خبر او، واحد است پس نمیتوان بر «وقوع» دیدار یقین کرد؛ هر چند «امکان» آن به شکل عام وجود دارد. آیت الله سیدکمال حیدری طرفدار این نظریه است (ر.ک به مفاصل اصلاح الفکر الشیعی، ص 286).
میگویم: چون دلیل معتبری برای ناممکنبودن دیدار در دوران غیبت، وجود ندارد؛ پس نمیتوان امکان آن را رد کرد. برای وقوع آن هم، دلیل معتبرِ علمی که قابل طرح و دفاع در مجامع علمی باشد نداریم؛ پس حق داریم داستانها و ادعاهای مطرح شده در این باره را نپذیریم و سخنانی را که مستند به چنین دیدارهایی هستند مردود بدانیم.