پیشگر

مقالات، واکاوی ها و دیدگاه های پژوهشی امید پیشگر

در پیام‌ رسان تلگرام

این وبلاگ در پیام رسان تلگرام به آدرس زیر مشغول به کار است:

 

https://t.me/pishgar_ir

۰ نظر
امید پیشگر

وعده صادق

یا رسول الله

سلام حسن جان! موشک‌ها به پرواز درآمدند؛ 
از کربلا گذشتند و به قدس رسیدند.
با غرش، آسمان را شکافتند و با قدرت، خود را به زمین اشغالی کوبیدند.
بهشت صهیون، جهنم شد.
قند در دل مظلومان غزه، آب شد.
ای مادر زجردیده اهل غزه، هلهله کن گُل بپاش و شاد باش! قاتل را زدیم.
دیدید شما تنها نیستید.
شیران علی(ع) به قلعه خیبر زدند و در و گنبد را با هم از جا کندند.
دنیا از اقدام شیران ایران مبهوت است.
این است ایران؛ این است اسلام و ماییم اشداء علی الکفار.
سلام بر حاج قاسم! سلام بر ابومهدی! سلام بر شهیدان رضی و زاهدی! سلام بر همه شهیدان که در باران موشک، دست به دعا برداشتند.
غزه خندید؛ یمن و سوریه و لبنان و عراق و یک ایران خندید. دشمن لرزید؛ هوش از سرش پرید.
از امروز فکر و نگاه دنیا به ایران و جبهه مقاومت عوض خواهد شد. 
با افتخار دست و بازوی نظامیان ایران اسلامی را می‌بوسم که فرمان رهبری را لبیک گفتند و کاری کردند کارستان و ما را نزد رسول خدا رو سفید کردند.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

روزه و سفر

قصد اقامت

مسافری که قصد می‌کند دست‌کم دَه‌روز در جایی بماند؛ تا هنگامی که در آنجا هست نمازهایش کامل و روزه‌ها را باید بگیرد. 

پرسش این است که آن دست‌کم دَه‌روز چگونه محاسبه می‌شود؟

آیت‌‌الله خامنه‌ای: اگر مسافر پیش از طلوع خورشید به محل اقامت برسد، در صورتی که قصد جدی داشته باشد که حداقل تا غروب روز دهم در آن محل اقامت داشته باشد، نمازش تمام است و اگر پس از طلوع خورشید در بین روز به محل اقامت برسد، در صورتی که قصد جدی داشته باشد که تا همان ساعت ورود در روز یازدهم در محل، اقامت داشته باشد، نمازش تمام است.

توضیح این حکم با مثال:
مسافری پیش از طلوع آفتابِ سوم فروردین به شهری که می‌خواهد در آنجا بماند می‌رسد. او برای این که بتواند روزه‌هایش را بگیرد باید دست‌کم تا غروب روز دوازدهم در آنجا بماند و اگر پس از طلوع آفتاب، برای مثال، ساعت 10 صبح به آنجا برسد باید دست‌کم تا ساعت 10 روز سیزدهم در آنجا بماند. کمتر از این، نمازش شکسته است و نباید روزه بگیرد. 

 

بیرون‌رفتن از محل اقامت

پرسش: مسافری که می‌خواهد ده روز در شهری اقامت داشته باشد و در بین ده روز به اطراف آن شهر هم برود؛ نماز او تمام است یا شکسته؟

آیت‌الله خامنه‌ای: اگر قصد خروج به مقدار کمتر از مسافت شرعی دارد، در صورتی که خروج او به گونه‌ای باشد که عرفاً اقامتِ دَه‌روز در آن شهر صدق کند؛ اشکال ندارد. مثلاً دو سه بار بخواهد برود و حداکثر تا نصف روز برگردد، می‌تواند قصد اقامت کند و خروج او منافاتی با قصد اقامت ده روز ندارد؛ ولی قصد خارج‌شدن در یک دفعه به مدت 15 ساعت، محل اشکال است.

توضیح: کسی می‌خواهد به سفر برود و در شهر دیگری باشرایطی که در یادداشت بالا بیان شد دست‌کم ده روز اقامت کند. او این قصد را نیز دارد که پس از رسیدن به آن شهر و اقامت در آنجا به شهرها و روستاهای اطراف آنجا نیز برود. او باید بداند کامل‌شدن نمازها و صحت روزه‌های او در آنجا بسته به شرایط زیر است:   
1. جایی که می‌خواهد برود کمتر از مسافت شرعی (20.5 کیلومتر) باشد.
2. خروج او به گونه‌ای باشد که عُرف او را همچنان مقیم ده‌روزه بداند. روشن‌تر: بیش از سه‌بار و هر بار بیش از 5 ساعت نشود.

گفتنی است: آن چه گفته شد دربارۀ کسی است که همراه با قصد اقامت، تصمیم‌ دارد به اطراف نیز برود؛ ولی اگر مسافری، هنگام قصد اقامت، تنها یک‌جا را قصد می‌کند و به‌واقع قصد رفتن به جای دیگری را ندارد؛ چنین کسی پس از رسیدن به آنجا و خواندن یک نماز چهاررکعتی (ظهر، عصر یا عشاء) به شکل کامل، مجاز است به هر اندازه که می‌خواهد حتی چند روز به فاصلۀ کمتر از مسافت شرعی برود. او نمازش کامل و روزه‌اش صحیح است.

آیت‌الله مکارم شیرازی (بخش استفتاءات): 
پیش از تحقق قصد اقامت:
1. قصد دارد میان دو محل که فاصله‌شان 3 تا 4 کیلومتر است رفت و آمد کند. در این صورت نماز کامل است و روزه‌ها را هم بگیرد.
2. قصد دارد میان دو محل که فاصله‌شان 4 تا کمتر از 21.5 کیلومتر است روزی یکی دو ساعت برود و برگردد نماز و روزه تمام است و گرنه، نماز شکسته است و نباید روزه بگیرد. 

پس از تحقق قصد اقامت: به‌مانند آیت‌الله خامنه‌ای.

 

مسافت شرعی

در این که مسافت شرعی 8 فرسخ است میان مراجع فعلی اختلافی نیست. اختلاف نظر ایشان در سه موضوع زیر است:

یک. هشت فرسخ، چند کیلومتر است؟  

1. 45 کیلومتر (امام، صافی، نوری).
2. 44 کیلومتر (سیستانی) 
3. 43 کیلومتر (مکارم) 
4. 41 کیلومتر (خامنه‌ای)
5. 40 کیلومتر (زنجانی) 

دو. در جایی که مسافرت به شکل رفت و برگشت (تلفیقی) است مقدار رفت باید چه مقدار باشد؟

1ـ رفت کمتر از 4 فرسخ نباشد (خامنه‌ای، امام، نوری).
2ـ مجموع، ملاک است هر چند رفت کمتر از 4 فرسخ باشد (سبحانی، سیستانی، زنجانی، مکارم).

سه. فاصلۀ مبدأ و مقصد چگونه اندازه‌گیری می‌شود؟

1ـ باید فاصلۀ بین دو شهر یعنى آخرین خانۀ مبدأ حرکت و اوّلین خانۀ مقصد را حساب کرد (مکارم، صافی، نوری).
2ـ نسبت به شهر مبدأ از آخر شهر محاسبه می شود و نسبت به مقصد هم اگر برای نقطۀ خاصی سفر نکرده بلکه مقصود او خود شهر است، اول آن شهر ملاک است؛ ولی اگر نقطۀ خاصی، مقصد اوست در محاسبۀ مسافت، همان نقطه را باید در نظر بگیرد (امام، خامنه‌ای، سبحانی، سیستانی).

 

معنای حَدّ تَرخُّص 

حَدّ تَرخُّص در رفتن به سفر، جایی است که دیوارهای شهر دیده نشود و صدای اذانِ بی‌بلندگو به گوش نرسد و در برگشت، جایی است که دیوارها دیده شود و اذان به گوش برسد. این فاصله، 1350 متر از آخرین نقطۀ مسکونی شهر یا روستاست.
  
حکم آن در رفتن به سفر: 
 
مسافر به حد ترخص که رسید، نماز شکسته و روزه باطل می شود.
 
حکم آن در برگشتن از سفر: 
 
الف. مسافر باید به وطن یا محل اقامت ده روزه برسد تا نماز، کامل شود یا بتواند پیش از ظهر نیت روزه کند. (خامنه‌ای، سیستانی)
 
ب. مسافر به حد ترخص که رسید نمازش کامل و ... (مکارم، مظاهری، صافی) 

ج. در برگشتن به وطن، رسیدن به حد ترخص و در رسیدن به محل اقامت، احتیاط واجب در رسیدن به محل، لازم است. (امام، سبحانی)
 
آیت‌الله شبیری زنجانی: در رفتن، با خروج از بلد[: وطن] روزه باطل می‌شود؛ اما نماز از حد ترخص شکسته می‌شود. در برگشت نیز همینطور: با رسیدن به حد ترخص نماز کامل؛ اما برای صحت روزه باید به وطن برسد.

 

روشی ساده برای پیداکردن محدودۀ شهر یا روستا برای اندازه‌گیری‌ حَدّ تَرَخُّص و مسافت شرعی

1. نقشۀ هوایی شهر یا روستای خود را در اینترنت یا برنامه‌های مسیر یاب پیدا‌کنید.
2. راهی را که می‌خواهید از آن، به بیرون شهر یا روستا بروید پیدا کنید. 
3. در آن بخش، آخرین ساختمان‌ها را پیدا کنید. همانجا پایان آن شهر یا روستاست.
4. از آن نقطه، 1350 متر جلوتر، می‌شود «حد ترخص» و دوباره از همان نقطه، مسافت شرعی اندازه‌گیری می‌شود.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر

خداترسی در داوری


(دربارۀ سخنی پخش‌شده از استاد شیخ حسین انصاریان)

شب گذشته دیدم آقایی با شگفتی و تلخی از سخنان آقای شیخ حسین انصاریان یاد می‌کند که بله شیخ حسین گفته است چیزی به بی‌حجاب‌ها نگویید و حکومت اینقدر به مردم فشار نیاورد.

واکنشی نشان ندادم؛ نه با آن آقا همراهی کردم و نه از شیخ دفاع. به هر حال شیخ، معصوم نیست؛ ممکن است نادرستی گفته باشد و یا به باوری رسیده باشد که دیگری، مخالف آن باشد. در این گونه مواقع، درست این است که اصل سخن را از منبعی مطمئن، همراه با پس و پیشش بشنویم و بعد اگر صلاحیت داشتیم داوری کنیم.
 اصل سخن را از پایگاه شیخ گرفتم و متنش را دقیق و کتابی نوشتم:

راه دین را باید باز گذاشت برای مردم؛ مانع نباید شد. مردم را نباید عصبانی کرد. به مردم نباید فشار آورده شود. در این دهۀ عاشورا یک مقدار به خانم‌هایی که نمی‌پسندید؛ بی‌حجاب‌اند؛ بدحجاب‌اند؛ فشار نیاورید؛ اینها بتوانند در این مجالس شرکت بکنند. یک کلمه از خدا به گوششان بخورد برمی‌گردند. خوبند خوب‌تر می‌شوند. با فشار نمی‌شود کسی را دیندار کرد؛ نمی‌شود(1).

آن چه بنده از این سخن می‌فهم تأکید شیخ بر کنارگذاشتن زور و اجبار برای دیندارکردن مردم است؛ همان که قرآن می‌فرماید (بقره:256) و نیز مدارا برای شرکت این افراد در مجالس حسینی به امید اثرپذیری آنهاست (ر.ک به کافی، ج2، ص44-45)؛ نه پذیرش بی‌حجابی و نه همراهی با منکران حجاب و نه مخالفت با ناهیان منکر. برشی‌شنیدن و بی‌صلاحیت و بی‌ترس از خدا داوری‌کردن نتیجه‌اش می‌شود بیرون‌کردن خودی‌ها از اردوگاه دوستان و راندن آنها به اردوگاه دشمنان.

گفتنی است اگر می‌خواهید نظر کسی را در مورد موضوعی بدانید هیچگاه به برشی از گفته یا نوشته او بسنده نکنید؛ به دیگر گفته‌ها و نوشته‌هایش دربارۀ آن موضوع نیز باید بنگرید و در پایان جمع‌بندی کنید. 
اگر کسی با اکتفا به همین تکه از سخنرانی یادشده گمان می‌کند آقای شیخ حسین انصاریان نظرش دربارۀ حجاب، همانی است که دشمنان اسلام می‌‌گویند؛ پیشنهاد می‌کنم این بخش از سخنرانی او را که برای همین دهۀ محرم است بشنود. خودم آن را شنیده و با دقت نوشته‌ام:

حالا [یعنی با دیدن وضعیت پیش‌آمده] فهمیدید وجوب حجاب را؟ فهمیدید؟ با طرحی که دشمن دارد که کل زنان شیعه را - دیگران که نیمه‌عریان‌ هستند - کل زنان و دختران شیعه را نیمه‌عریان، همه جا بریزید؛ مخصوصاً در اداره‌ها، در بانک‌ها، در پارک‌ها، در دانشگاه‌ها که تحریک بشوند مردان و گرگ شهوت کاری با آنها بکند که گناهان کبیرۀ ارتباط مرد و زن، پیش‌شان معمولی بشود؛ بی‌دین شوند. حالا وجوب حجاب روشن شد برایتان؟! من این را از طرح دشمن [یعنی برای خنثی‌کردن نقشه دشمن و شکست‌دادن او] می‌گویم که حجاب واجب است؛ و الا سورۀ احزاب و سورۀ نور را بخوانید آنجا که آیات، وجوب حجاب را علنی بیان کرده‌اند(2). 

 

کانال تلگرام : 

 

۰ نظر
امید پیشگر

دربارۀ یک برداشت نادرست

برخی، از سخنان مقام معظم رهبری و نیز شهید حاج قاسم سلیمانی که در ادامه می‌آورم؛ تأیید و پذیرش بی‌حجابی و بدحجابی را برداشت می‌کنند و در نهایت، نظام را به دوگانگی در رفتار در این باره متهم می‌کنند. بنده در این یادداشت نشان می‌دهم که این برداشت و آن نتیجه درست نیست.

 

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب: 
در مراسم ماه رمضان، در شبهای اَحیاء ... زنها با ریختهای مختلف، قواره‌های مختلف، اشک می‌ریزند؛ من حسرت می‌خورم ‌به آن جور اشک‌ریختن (1). 
... خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. ... دل [آنها]، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختۀ به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟ ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد (2). 


شهید سپهبد قاسم سلیمانی:
همون دختر کم‌حجاب، دختر منه (3)

 

می‌گویم: با دیدن کمی پیش و پس این سخنان روشن می‌شود که منظور این بزرگان، تأیید و پذیرش بی‌حجابی و یا بدحجابی نیست؛ بلکه منظور، نوع برخورد با این گونه افراد است. نمی‌خواهند بگویند بی‌حجابی و بدپوششی، خوب است؛ خیر؛ می‌خواهند بگویند نوع برخورد با اینها که مرتکب این گناه هستند باید دوستانه باشد؛ باید با آنها مدارا کرد و ایشان را به سوی خوبی و درستی کشاند. با این که کار بانوان یادشده درست نیست؛ ولی نباید آنها را رنجاند و از خود راند. نباید آنها را تنها برای این ظاهری که دارند متهم به بی‌دینی و ضدیت با انقلاب کرد. 

 

با درنگ در همان سخنان، می‌توان به فهم درست رسید.
مقام معظم رهبری: حجاب یک ضرورت شریعتی است؛ شریعت است؛ ضرورت شرعی است؛ یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد ... یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود (همان 1).
با این نگاه و با این روحیه [: با روی خوش، با سماحت، با مدارا] برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت (همان 2).
شهید سلیمانی: [دختر کم‌حجاب،] دختر ماست؛ دختر جامعه ماست؛ ما باید با رابطه صمیمی [با او برخورد کنیم] (همان 3).

بنابراین منظور این است: او را یکی از اعضای خانواده خود بدانیم که به هر دلیل گرفتار این نادرستی شده است و ما وظیفه داریم ضمن مهرورزی با او، اگر شد و توانستیم به او کمک کنیم نادرستش را درست کند.

بر این پایه هیچ تعارض و ستیزی میان گفته‌ها و رفتارهای این بزرگواران در موضوع حجاب نیست.

سیمای جمهوری اسلامی هم اگر در مانند راهپیمایی‌ها و انتخابات دوربین را روی چنین بانوانی می‌برد این معنایش تأیید بدحجابی آنها نیست؛ تأیید کار خوب آنهاست و در اصل می‌خواهد به بدخواهان نشان دهد اینهایی را که گمان می‌کنید در جبهه شما هستند؛ بدانید و ببینید که به فرمایش مقام معظم رهبری دل در گرو جبهه اسلام و انقلاب دارند.

 

کانال تلگرام : 

 

 

۰ نظر
امید پیشگر

مجرب یا مأثور

گریزی به ختم سوره واقعه

 

مُجرَّب یعنی تجربه‌شده و مأثور یعنی روایت‌شده. منظور از مجرب، ذِکر یا فعلی است که فرد یا گروهی آن را گفته یا انجام داده‌اند و به نتایجی که برایش می‌گویند رسیده‌اند؛ ولی مأثور، سخن یا کاری است که به معصوم(ع) می‌رسد.
اگر سفارشی از نوع مجرب باشد؛ ربطی به دین ندارد؛ ولی مأثور، یکی از آموزه‌های دینی شمرده می‌شود. این جداسازی برای کسانی مهم است که می‌خواهند بدانند این سفارش از سوی دین است یا نه. به روشن‌شدن منظور، دو نمونه می‌آورم:

 

1. سالها پیش خدمت آیت‌الله بهجت(ره) رسیدیم. ایشان، ذکری را برای مصون‌ماندن از آسیب به ما آموختند. این ذکر، چون از امام صادق(ع) نقل شده است؛ مأثور شمرده می‌شود (داستانش را در اینجا بخوانید).

 

2. شنیدم و سپس در سایتها و کانالهای فراوانی دیدم که آن مرحوم، به ختم سوره واقعه سفارش کرده است. مستند و معتبرِ این نقل را در پایگاه معظم‌له یافتم (ببینید).
آن پرسش مهم (مجرب یا مأثور؟) اینجا هم می‌آید. منابع روایی را کاویدم؛ شبیه و نزدیکش هم نبود. سراغ آدرسهای داده شده را گرفتم. به دو منبع زیر رسیدم:

 

1. اللیالی ‌المخزونه، ملا محسن فیض کاشانی، ص۵٣-۵۵ (پارقی همان متنِ آمده در پایگاه آیت‌الله بهجت).
می‌گویم: نام درست این کتاب، اللئالی المخزونة و برگرفته از کتاب دیگر فیض، به نام الکلمات المکنونة است (کتابشناسى فیض کاشانى، ص86). به کمک نرم‌افزار آثار فیض و دیگر نرم‌افزارها، ختم یادشده را در این کتاب و آثار دیگر مرحوم فیض، کاویدم؛ ولی هیچ اثری از آن در هیچ یک از آثار فیض کاشانی(ره) نیافتم.

 

2. بحر الغرائب، ص26 (مجمع البیان، ترجمه، ج24، ص192، مترجم)
می‌گویم: کتاب بحر الغرائب، نوشتۀ آقای محمد هروی و دربارۀ ذکر و ختم و طلسم است. در نسخه‌ای از این کتاب (نگاشتۀ سال 1281 قمری)، در حاشیۀ ص24-26 نوشته است:
ختم سورۀ اذا وقعة، از برای وسعت رزق و توسعه در امر معیشت، تأثیر غریب دارد و از جملۀ مجربات است که تخلف ندارد. باید، ابتدا از شبِ شنبه کند و هر شب، سه‌دفعه بخواند و ... أیضاً طریقه دیگر آنکه ابتدا از شبِ پنجشنبه کند و در شب اول، پنج‌بار بخواند ... طریقۀ دیگر مرحوم مجلسی علیه‌الرحمة از حضرت سید السجاد علیه‌السلام نقل کرده: اذا کان اول الشهر یوم الاثنین فابدأ بقراءة سورة اذا وقعة إلی یوم الرابع عشر ... .
این عبارت را در هم منابع جستجو کردم؛ نه نقلی از امام سجاد(ع) یافتم و نه از مرحوم مجلسی.

 

نتیجه: گرچه ادعا شده است ختم‌یادشده مأثور است؛ ولی دلیلی که بتواند استناد این ختم، به معصوم(ع) را ثابت کند یافت نشد.
پیشنهاد می‌شود تا استناد یک گفته، کار یا سفارشی به پیشوای معصوم(ع) ثابت نشده است؛ از نشر آن به نام معصوم(ع) خودداری کرده و بجای این کار، خود و مردم را به پیروی از سخنان معتبر معصومان(ع) سفارش کنیم.

 

کانال تلگرام : 

۰ نظر
امید پیشگر